اقتصاد مقاومتی – جامعه فرهنگی قرآنی عصر http://valasr.net کارگروه قرآنی بنیاد فرهنگی خاتم الاوصیاء(عج) Tue, 13 Nov 2018 12:55:32 +0330 fa-IR hourly 1 https://wordpress.org/?v=4.9.13 http://valasr.net/wp-content/uploads/2016/02/cropped-logo-512-32x32.jpg اقتصاد مقاومتی – جامعه فرهنگی قرآنی عصر http://valasr.net 32 32 قرآن و تجلّى توحید در اقتصاد http://valasr.net/p3956/ http://valasr.net/p3956/#respond Sun, 03 Jul 2016 12:26:31 +0000 http://valasr.net/?p=3956 چکیده
اقتصاد اسلامى مبتنى بر وحى است. وحى بر توجه انسان به مبدأ و معاد تأکید دارد و با ایجاد ارتباط بین انسان و خالق از یک سو و انسان و معاد از سوى دیگر، در مقام آن است که انسان را به نامتناهى وصل نماید; با ازلیّت پیوند دهد و او را ابدى کند تا با مشاهده نتایج فعالیت ها و رفتارهاى خویش و یقین به ثمربخشى آن ها در جهان پس از مرگ، راه تکامل را بپیماید. انسان در این مکتب، با نگرشى کاملا متفاوت نمایان مى گردد و این نگرش رفتارهاى اقتصادى او را تحت تأثیر قرار مى دهد. انسان اقتصادى در این مکتب، در مصرف، به رزّاقیت الهى و در تولید، به توحید افعالى معتقد است. قبض و بسط رزق را از ناحیه خداوند مى داند و به توزیع تکوینى الهى نیز معتقد است و در یک جمله، در سراسر رفتارهاى او توحید تجلّى مى کند. برخلاف این، در نظام سرمایه دارى واژه هایى همچون تدبیر الهى، توحید ربوبى، مشیّت الهى، رزاقیت خداوند، توحید افعالى و توزیع تکوینى بى معنا بوده، انسان محدود و بریده از مبدأ و معاد است.
البته انتساب دست ساخته هاى انسان به خداوند به معناى نفى تأثیر عوامل طبیعى و مادى نیست. فعالیت تولیدى عنصر اساسى در طلب روزى است. قانون «علّیت» بر جهان آفرینش حاکم و عالَم، عالَمِ اسباب است: «ابَى الله اَن یجرىِ الامورَ اِلاّ باسبابِها»، «سنّت الهى بر این است که خداوند سرنوشت هیچ قومى را تغییر ندهد، مگر آن که آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند.» مشیّت الهى بر این است که «مَن جدَّ وجد»; هرکس بکوشد بیابد. هر فرد یا جامعه اى مى تواند با تدبیر، کار و فعالیت، ثروتمند گردد یا با اِعمال سیاست هاى غلط و کم کارى فقیر شود. گرچه خداوند زمینه کار را براى انسان فراهم ساخته و انگیزه و توانایى لازم را به او داده، ولى توجه به این مسأله لازم است که اوّلا، علّه العلل اوست و هر کس هرچه دارد روزى و عطاى خداوند متعال است. ثانیاً، جمله «هرکس بکوشد بیابد» قاعده همیشگى نیست و کلّیت «خداوند سرنوشت هیچ قومى را تغییر نمى دهد، مگر این که خودشان بخواهند» بلافاصله با جمله «و اذا ارادَ الله بقوم سوءً فلا مردَّ له» تخصیص خورده است. بنابراین، تجلّى توحید در اقتصاد به این معناست که در وراى نظام سبب و مسبّبى قدرتى نامتناهى قرار دارد که جهان را بر اساس حکمت و عدل تدبیر مى کند. گاهى بنا بر مشیّت او، کار بر انسان ساده و گاهى مشکل مى شود. قرآن کریم با اشاره به تجلّى توحید در اقتصاد بر آن است تا انسان ها همواره متذکر مبدأ هستى و تدبیر حکیمانه او براى بقاى موجودات باشند و دچار غفلت از هستى بخش نشده، به مظاهر خلقت و اسباب ظاهرى توجه استقلالى نکنند; به طور مرتب، خود را در ارتباط با کمال بى نهایت بدانند، به او تقرّب جویند و در پرتو قربش تکامل یابند.

 

 

مقدّمه
تفاوت اساسى اقتصاد اسلامى با سایر مکاتب اقتصادى در این است که اقتصاد اسلامى مبتنى بر وحى است; در حالى که نظریه پردازان اقتصاد سرمایه دارى حول محورهاى مطلوبیت، سود و رفاه بحث مى کنند. انسان به عنوان مصرف کننده، به دنبال حداکثرسازى مطلوبیت و به عنوان تولیدکننده به دنبال بهینه سازى تولید به هدف حداکثر کردن سود است. سود و مطلوبیت معناى محدود خود را (بر مبناى اصالت ماده) دارند.
در اقتصاد سرمایه دارى، افق زمانى کوتاه مدت است، از معاد و توجه به آخرت اثرى دیده نمى شود; نگرش به خالق، حداکثر مبتنى بر فلسفه دئیسم و قطع رابطه با مبدأ مى باشد; نقش خالق در حدّ سازنده ساعتاستراسبورگمى باشد که سازنده آن پس از ساخت، آن را تنظیم نموده و رها ساخته است. با این نگرش، واژه هایى همچون تدبیر الهى، توحید ربوبى، مشیّت الهى، رزّاقیت خداوند، توحید افعالى و توزیع تکوینى بى معنا هستند. بنابراین، انسانْ محدود و بریده از مبدأ و معاد مى باشد. انسان در استفاده از امکانات اقتصادى، خود را مدیون کسى نمى بیند، همه امکانات اقتصادى را ملک طلق خویش مى بیند که با دانش و دست رنج خویش به دست آورده است. «اِنّما اُوتیتُه على علم» (قصص:۷۸); (قارون) گفت: این ثروت را به وسیله دانشى که نزد من است به دست آورده ام! این تفکر در تمامى نظریه ها تبلور یافته و اصالت ماده و بریدگى از مبدأ و منتهى همه جا نمایان است.
در مقابل، وحى بر توجه انسان به مبدأ و معاد تأکید دارد و با ایجاد ارتباط بین انسان و خالق یکتا از یک سو و بین انسان و معاد از سوى دیگر، در مقام آن است که انسان را به نامتناهى وصل کند، با ازلیّت پیوند دهد و او را ابدى کند تا با مشاهده نتایج فعالیت ها و رفتار خویش و یقین به ثمربخشى آن ها در جهان پس از مرگ، راه تکامل را بپیماید. انسان در این مکتب، با نگرشى کاملا متفاوت نمایان مى گردد و این نگرش رفتارهاى اقتصادى او را متأثر مى سازد.
انسان در این الگو، مال را نعمت الهى، رزق و رحمت خدایى مى داند; معتقد است: «هذا رحمهٌ مِن ربّی فاذا جاءَ وعدُ ربّى جعله دکّاً و کانَ وَعدُ رَبِّى حقاً» (کهف:۹۸); این از رحمت پروردگار من است، اما هنگامى که وعده پروردگارم فرا رسد، آن را درهم مى کوبد، و وعده پروردگارم حق است.
قرآن کریم هر دو نگرش را، که نتیجه آن مبناى اعتقادى است، در مجموعه اى از آیات در یک ضرب المثل به صورت زیبایى با هم مقایسه مى کند: «(اى پیامبر) براى آنان مثالى بزن: آن دو مرد، که براى یکى از آن ها دو باغ از انواع انگورها قرار دادیم و گرداگرد آن دو (باغ) را با درختان نخل پوشاندیم و در میانشان زراعت پربرکتى قرار دادیم. هر دو باغ، میوه آور بودند (میوه هاى فراوان) و چیزى فروگذار نکرده بود و میان آن دو، نهر بزرگى جارى ساخته بودیم. صاحب این باغ درآمد فراوانى داشت. به همین دلیل، به دوستش در حالى که با او گفتوگو مى کرد چنین گفت: من از نظر ثروت از تو برتر، و از نظر نفرات نیرومندترم. و در حالى که نسبت به خود ستم کار بود، در باغ خویش گام نهاد. گفت: من گمان نمى کنم هرگز این باغ نابود شود. و باور نمى کنم قیامت برپا گردد; و اگر به سوى پروردگارم بازگردانده شوم (و قیامتى در کار باشد) جایگاهى بهتر از این جا خواهم یافت.
دوست (با ایمان) وى ـ در حالى که با او گفتوگو مى کرد گفت: آیا به خدایى که تو را از خاک و سپس از نطفه آفرید و پس از آن تو را مرد کاملى قرار داد، کافر شدى؟ ولى من کسى هستم که اللّه پروردگار من است، و هیچ کس را شریک پروردگارم قرار نمى دهم. چرا هنگامى که وارد باغت شدى، نگفتى: ما شاء اللهُ لا قوَّهَ اِلاّ بِاالله; این نعمتى است که خدا خواسته است; قوّت (و نیرویى) جز از ناحیه خدا نیست؟ و اگر مى بینى من از نظر مال و فرزند از تو کم ترم (مطلب مهمّى نیست.) شاید پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد; و مجازات حساب شده اى از آسمان بر باغ تو فرو فرستد، به گونه اى که آن را به زمین بى گیاه لغزنده اى مبدل کند، و یا آب آن در اعماق زمین فرو رود، آن گونه که هرگز نتوانى آن را به دست آورى.
(به هر حال عذاب الهى فرا رسید،) و تمام میوه هاى آن نابود شد; و او به سبب هزینه هایى که در آن صرف کرده بود، پیوسته دست هاى خود را به هم مى مالید در حالى که تمام باغ بر داربست هایش فرو ریخته بود ـ و مى گفت: اى کاش کسى را همتاى پروردگارم قرار نداده بودم! و قومى نداشت که او را در برابر (عذاب) خداوند یارى دهند، و از خودش (نیز) نمى توانست یارى گیرد.» (کهف:۳۲ـ۴۳)
مسلماً این دو نگرش و این دو مبنا و اعتقاد در رفتار و کردار انسان، حتى به عنوان تولیدکننده یا مصرف کننده تأثیر دارد.
بیش تر آیاتى از قرآن کریم که در آن ها به نوعى، به امکانات اقتصادى اشاره شده یا از فرایند تولید سخن به میان آمده، یا وارد بحث توزیع رزق شده و یا به مصرف کالاها و خدمات پرداخته اند; توجّه انسان را به خداوند متعال جلب کرده اند.
از دیدگاه قرآن کریم، تمامى کائنات از جمله انسان، منابع و ابزارهاى تولید، مخلوق خداوند علیم و حکیم هستند. نه تنها منابع و ابزارهاى تولید، بلکه فعالیت هاى تولیدى و فرایند شکل گیرى آن نیز همه مخلوق خداوند مى باشند. قرآن کریم اصرار دارد به انسان بیاموزد و به این نکته توجه دهد که از عوامل زمینه ساز گرفته تا عوامل مباشر در تولید، همه مخلوق اویند. «او کسى است که بادها را بشارت دهنده در پیشاپیش (باران) رحمتش مى فرستد، تا ابرهاى سنگین بار را (بر دوش) کشند، (سپس) ما آن ها را به سوى زمین هاى مرده مى فرستیم، و به وسیله آن ها، آب (حیاتبخش) را نازل مى کنیم و با آن، از هرگونه میوه اى (از خاک تیره) بیرون مى آوریم. این گونه (که زمین هاى مرده را زنده کردیم) مردگان را (نیز در قیامت) زنده مى کنیم، شاید (باتوجه به این مثال) متذکر شوید.» (اعراف: ۵۷)
«به آثار رحمت الهى بنگرید که چگونه زمین را پس از مردنش زنده مى کند.» (روم: ۵۰)
«شب را براى آرامش آفرید و روز را روشن ساخت تا به کار و تلاش بپردازید و فضل پروردگار را بطلبید.» (اسراء: ۱۲)
«خورشید و ماه را مسخّر شما ساخت، زمین را براى شما رام کرد تا بر پشت آن راه بروید[و با کار وتلاش]از روزى هاى خداوند بخورید.» (ملک: ۱۵)
به گونه اى زمین را رام شما ساخت که با سرعت فوق العاده اى که در حرکت هاى چرخشى و انتقالى دارد، گویا به کلى ساکن و بدون حرکت است. دریاها و کشتى ها را مسخّر شما ساخت تا بتوانید کسب روزى کنید. عوامل تولید اگر مى توانند نقش عامل بودن ایفا کنند، این نقش را خداوند متعال به آن ها داده است.

 

 

توحید افعالى و تولید
از دیدگاه قرآن کریم، نه تنها عوامل طبیعى تولید مخلوق خداوند هستند، بلکه فعالیت هاى تولیدى و فرایند شکل گیرى تولید براى هر کالا و خدمت نیز فعل الهى محسوب مى شود; یعنى مولّد حقیقى و بالاصاله اوست، هرچند در این جریان، ابزارهاى طبیعى و انسانى هم نقش داشته باشند. همان گونه که نوشتار یک نویسنده، با وجود استفاده اش از نوشت افزار، به او نسبت داده مى شود، تمامى تولیدات یک جامعه نیز به خداوند متعال نسبت داده مى شوند; اگرچه فکر و دست انسان و ابزار تولید نیز ایفاى نقش مى کنند.
«توحید افعالى» به دو معنا به کار رفته است: یکى این که خداوند متعال در انجام کارهاى خود به هیچ کس و هیچ چیز نیاز ندارد و هیچ موجودى نمى تواند کمکى به او بکند. و دیگرى که بیش تر در اصطلاح عرفا به کار رفته، استقلال در تأثیر است; یعنى مخلوقات خداوندى در کارهاى خودشان نیز بى نیاز از خداوند متعال نیستند. تمام علل و اسبابى که براى آن ها تأثیر و سببیت قایلیم، سببیت و تأثیرشان را از خداوند دارند. بر همین اساس، قرآن کریم اصرار دارد که آثار فاعل هاى طبیعى و غیر طبیعى همانند بارش باران، روییدن گیاهان، میوه دادن درختان و پرورش چهارپایان را به خودش نسبت دهد.۱ در این جا، معناى دوم توحید افعالى منظور است.
قرآن کریم با مطرح کردن توحید افعالى در تولید، بر آن است که انسان ها همواره متذکّر مبدأ هستى و تدبیر حکیمانه او براى بقاى موجودات باشند و دچار غفلت از هستى بخش و توجه استقلالى به مظاهر خلقت و اسباب ظاهرى نشوند; مرتب خود را در ارتباط با کمال بى نهایت بدانند و به او تقرّب جویند و در پرتو قرب ربوبى تکامل یابند.
توجه به توحید افعالى و رسوخ این معنا در قلب انسان و رسیدن به این درجه که ولىّ نعمت حقیقى را خداوند متعال بداند، انسان را از ناسپاسى، خودبینى، طغیان، ظلم و تعدّى مصون مى دارد. علاوه بر آثار تربیتى و اخلاقى، این مصونیت، ارتقاى بهرهورى را نیز به دنبال خواهد داشت و نتیجه آن دستاورد بزرگى براى سلامت و رشد اقتصاد جامعه خواهد بود.
در آیات متعددى سخن از خَلق، جَعل، اِنزال، تسخیر کالاها و خدمات، اعم از کالاهاى اولیه، واسطه اى یا نهایى، به میان آمده است. آنچه در همه این واژه ها مشترک و مهم است، این است که همه امکانات اقتصادى، کالاها و خدمات، همچنین فرایند تولید و فعالیت هاى انسان ها همه مخلوق او و نعمت هاى الهى هستند و با تدبیر او صورت مى پذیرند. چنان که اشاره شد، از جمله اساسى ترین تفاوت ها بین اقتصاد اسلامى و سرمایه دارى در همین نحوه نگرش است. بر اساس فلسفه دئیسم، خداوند منشأ جهان هستى است و عالم طبیعت را بر اساس قانونمندى هایى به وجود آورده که به صورت خودکار عمل کرده و به حیات خود ادامه مى دهد. در نتیجه، پس از خلقت، نیازى به دخالت خداوند در امور عالم نمى باشد. به نظر فیزیوکرات ها چنین قوانینى در سطح پدیده هاى اجتماعى نیز وجود دارند، و آن ها در نظام طبیعى، به دنبال قوانینى هستند که بر رفتار اقتصادى افراد جامعه حاکم است. تصویرى که «دئیسم» از خداى آفریدگار نه پروردگار ارائه کرده، درصدد قطع مداخله خداوند پس از خلقت است و این مسأله اختصاص به رابطه خدا و طبیعت مادى ندارد; بلکه انسان نیز جزئى از طبیعت مادى در نظر گرفته شده و هرگونه مداخله از سوى خداوند در سرنوشت او منتفى گردیده است.
قرآن کریم به شدت به این ایده حمله کرده، مى فرماید: «و یهود گفتند: دست خدا (با زنجیر) بسته است، دست هایشان بسته باد! و به سبب این سخن، از رحمت (الهى) دور شوند، بلکه هر دو دست (قدرت) او گشاده است; هرگونه بخواهد مى بخشد.» (مائده: ۶۴) بر اساس مبناى وحى، خداوند امور این جهان را از آسمان به سوى زمین تدبیر مى کند (سجده: ۵) و نام «رَبّ» به معناى تدبیرکننده، بیش از هزار بار در قرآن کریم به کار رفته است.

 

 

توحید افعالى و فعالیت هاى انسان
منطق قرآن کریم این است که «واللّهَ خَلَقَکم و ما تَعملونَ» (صافّات: ۹۶); خداوند متعال هم خودتان و هم آنچه را مى سازید آفریده است; یعنى بت هایى را که مى سازید۲ یا جوهر آن بت ها را۳ خداوند خلق کرده است. و یا به طور کلى، مى توان گفت: «خلقت» از «تدبیر» جدا نیست; همچنان که خداوند سبحان خالق آدمى است، ربّ او نیز هست و همه چیز در عالم، از جمله اعمال اختیارى انسان، در پرتو اراده الهى شکل مى گیرد. و صد البته معناى این سخن آن نیست که عمل انسان از حیطه اختیارش خارج و فعالیت او یک عمل جبرى شود.۴
«اَفَرَأَیتُم ما تَحرُثُون أَ أنتم تَزرعوُنَه اَم نَحنُ الزّارعونَ لَو نَشاءُ لجَعلناهُ حُطاماً فظلتم تفکَّهونَ.» (واقعه: ۶۳ـ۶۵); آیا هیچ درباره آنچه کشت مى کنید، اندیشیده اید؟ آیا شما آن را مى رویانید یا ما مى رویانیم؟ هرگاه بخواهیم آن را مبدّل به کاه در هم کوبیده مى کنیم که تعجب کنید!
«حرث» یعنى افشاندن بذر در زمین و آماده کردن آن براى زرع.۵ «تزرعونه» از ماده «زراعت» به معناى رویاندن است. روشن است که کار انسان تنها کشت است، اما رویاندن کار خداست;۶ به همین دلیل از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است: «هیچ یک از شما نگوید من زراعت کردم، بلکه بگوید کشت کردم.»۷ به عبارت دیگر، دانه گیاه کاشته شده یک جوهر جامد است; نهایت تلاش انسان این است که آن را در زمین دفن کند و به آن آب دهد. کار خاک این است که دانه را متعفّن نموده، بپوساند و به پودر تبدیل کند (چنان که با اجساد حیوانات چنین مى کند.) کار آب نیز شبیه خاک است. طبیعت دانه، سکون و بى تحرّکى است، نه رشد و نموّ و حرکت به سمت آسمان و سپس ثمردهى و قابلیت تکثیر و زاد و ولد. اگر خداى متعال بر اساس حکمت خود، توان باطنى دیگرى به این دانه نمى داد و کلمه فعّال ملکوتى خداوند با آن به گونه اى عمل نمى کرد که او را تغذیه نموده، رشد و توان تولید مجدّد دهد و در نهایت، به گونه اى آن را قرار دهد که انسان ها از آن منتفع شوند، یا خاکستر بود و یا کاه در هم کوبیده اى که هیچ حیوانى از آن منتفع نمى شد.۸
آیات متعدّدى نتیجه فعالیت انسان را به خدا نسبت داده اند، ضمن این که حکمت این نسبت نیز از خود آیات به دست مى آید. در این جا، نمونه هایى از این آیات ذکر مى شود: «و انزَلنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَر فَاَسکنّاهُ فِى الاَرضِ وَ انّا على ذهاب به لَقادِرُون، فَاَنشَأنا لَکُم بِه جَنّات من نخیل و اعناب لکم فیها فواکهُ کثیره و منها تأکلونَ، و شجرهً تَخرُج مِن طورِ سیناءَ تَنبتُ بالدُّهن و صِبغ للآکلینَ، و انَّ لکم فىِ الانعام لعبرهً نسقیکم ممّا فى بطونها و لکم فیها منافعُ کثیره و منها تأکلونَ.»(مؤمنون: ۱۸ـ۲۱); و از آسمان آبى به قدر معیّن نازل کردیم و آن را در زمین (در جایگاه مخصوصى) ساکن نمودیم; و ما بر از بین بردن آن کاملا قادریم. سپس به وسیله آن، باغ هایى از درختان نخل و انگور براى شما ایجاد کردیم; باغ هایى که در آن میوه هاى بسیار است و از آن مى خورید. و (نیز) درختى را که از طور سینا مى روید (= درخت زیتون) و از آن روغن و نان خورش براى خورندگان فراهم مى گردد (آفریدیم). و براى شما در چهارپایان عبرتى است; از آنچه در درون آن هاست (از شیر) شما را سیراب مى کنیم; و براى شما در آن ها منافع بسیارى است; و از گوشت آن ها مى خورید.
«والله جعل لکم من بیوتکم سکناً و جعل لکم من جلود الانعام بیوتاً تَستخفّونَها یَوم ظعنکم و یوم اقامتِکم و من اصَوافها و اَوبارِها و اَشعارِها اَثاثاً و مَتاعاً الى حین وَ اللهُ جَعلَ لَکُم ممّا خَلَق ظلالا و جَعَل لَکم مِن الجِبالِ اکناناً و جَعل لکم سرابیلَ تَقیکُمُ الحَرَّ و سرابیلَ تقیکمُ بأسکَم کذلک یُتمّ نعمته علَیکم لعلّکم تُسلمون.» (نحل: ۸۰ـ ۸۱); و خدا براى شما از خانه هایتان محل سکونت (و آرامش) قرار داد; و از پوست چهارپایان نیز براى شما خانه هایى قرار داد که روز کوچ کردن و روز اقامتتان، به آسانى مى توانید آن ها را جابه جا کنید; و از پشم و کرک و موى آن ها، براى شما اثاث و متاع (و وسایل زندگى) تا زمان معیّنى (قرار داد.) و (نیز) خداوند از آنچه آفریده است، سایه هایى براى شما قرار داده; و از کوه ها پناهگاه هایى; و براى شما پیراهن هایى آفریده که شما را از گرما (و سرما) حفظ مى کنند; و پیراهن هایى که به هنگام جنگ، حافظ شمایند; این گونه نعمت هایش را بر شما کامل مى کند، تا شاید تسلیم فرمان او شوید.
راغبدرمفردات مى نویسد: «جَعَلَ» اعم از فعل (انجام داد) و «صَنَعَ» (ساخت) و این قبیل فعل ها مى باشد. وى سپس پنج نوع کاربرد براى این واژه بیان مى کند، و تفسیر این قبیل آیات را، ایجاد و پیدایش کالایى از کالاى دیگر و هستى بخشیدن به آن از طریق عوامل بیان مى دارد.۹
آیات مزبور، پیدایش خانه (چادر) یا لوازم و وسایل گوناگون زندگى از مو، کرک یا پشم را به خداوند نسبت داده اند. همچنین در این آیات ایجاد سایبان و لباس، اعم از لباس هاى معمولى و جنگى، و تولید آن ها از ترکیب عوامل تولید، که خود مخلوق اویند; به خداوند نسبت داده شده اند: «اَو لَم یَروا انَّا نَسوقُ الماءَ اِلَى الارضِ الجُرُزِ فَنُخرجُ بِه زرعاً تأکُل مِنه اَنعامُهم و اَنفسهم اَفلا تُبصرونَ.» (سجده: ۲۷); آیا ندیدید که ما آب را به سوى زمین هاى خشک مى رانیم و به وسیله آن زراعت هایى مى رویانیم که هم چهارپایانشان از آن مى خورند و هم خودشان تغذیه مى کنند، آیا نمى بینید؟!

 

 

توحید افعالى و تسخیر عوامل تولید
«سخره» بیگارى گرفتن خدمت کار یا چهارپایى بدون اجر و مزد است.۱۰ در اصطلاح قرآنى، «تسخیر» یعنى انسان در چیزى تصرّف کند، به گونه اى که آن را موافق با مقاصد و منافع خود قرار دهد.۱۱
خداوند زمین و آسمان، شب و روز، دریاها و کشتى ها و آنچه را در آسمان و زمین است مسخّر انسان ساخت; خورشید براى او نور افشانى مى کند، بسترش را گرم مى سازد، انواع گیاهان را براى او مى رویاند، محیط زندگى اش را از لوث میکروب هاى مزاحم پاک مى کند، شادى و سرور مى آفریند و مسیر زندگى را به او نشان مى دهد . ماه چراغ شب هاى تاریک اوست; تقویمى است طبیعى و جاودانى. جزر و مدّى که بر اثر ماه پیدا مى شود، بسیارى از مشکلات انسان را مى گشاید، درختان زیادى را (به سبب بالا آمدن آب نهرهاى مجاور دریا) آبیارى مى کند. دریاى خاموش و راکد را به حرکت در مى آورد، و از گندیدن حفظ مى کند و اکسیژن لازم را بر اثر تموّج در اختیار موجودات زنده دریا مى گذارد. بادها کشتى ها را در سینه اقیانوس ها به حرکت در مى آورند و بزرگ ترین مرکب و وسیع ترین جاده هاى انسان را همین کشتى ها و دریاها تشکیل مى دهند; تا آن جا که گاهى کشتى هایى به عظمت یک شهر و با همان جمعیت بر پهنه اقیانوس ها به حرکت در مى آیند. نهرها در خدمت اویند; زراعت هایش را آب یارى و دام هایش را سیراب و محیط زندگى اش را با طراوت، و حتّى مواد غذایى اش (ماهى ها) را در دل خود براى او مى پرورانند.
تاریکى شب همچون لباسى او را مى پوشاند و آرامش و راحتى به او ارزانى مى دارد. و سرانجام، روشنایى روز او را به حرکت و تلاش دعوت مى کند و گرمى و حرارت مى آفریند و در همه جا جنبش و حرکت ایجاد مى کند.۱۲ پس تسخیر شب و روز براى آرامش در شب و امرار معاش در روز است.۱۳
خداوند دریاها را مسخّر انسان ساخت; یعنى آن ها را به گونه اى آفرید که کشتى بتواند بر روى آن ها جریان یابد و انسان ها از آن بهره مند گردند. پس معناى «تسخیر» یعنى آنچه در آسمان و زمین است براى انسان مى باشد. از این روست که اجزاى عالم همه طبق یک نظام جریان دارند و نظامى واحد بر همه آن ها حاکم است و بعضى را به بعضى دیگر مرتبط و همه را با انسان مربوط و متصل مى سازد و در نتیجه، انسان در زندگى خود از موجودات علوى و سفلى منتفع مى شود و روز به روز دامنه انتفاع و بهره گیرى جوامع بشرى از موجودات زمینى و آسمانى گسترش مى یابد و آن ها را از جهات گوناگون واسطه رسیدن به اغراض خود یعنى مزایاى حیاتى خود قرار مى دهد. به همین دلیل تمامى این موجودات مسخّر انسانند.۱۴ آیا با وجود این دامنه وسیع از تسخیر، مى توان نقش خداوند متعال در فعالیت هاى اقتصادى و امور معیشتى انسان را نادیده گرفت و تجلّى توحید در اقتصاد را کم رنگ جلوه داد؟ آیا نقش انسان در کنار نقش او ظهورى دارد؟

 

 

رزّاقیت الهى
«رزق» گاهى بر عطا و بخشش مستمر، که ممکن است در دنیا و یا آخرت باشد، به کار مى رود; و گاهى بر سهم و نصیب فرد اطلاق مى گردد. همچنین به آنچه از خوردنى ها و آشامیدنى ها، که انسان از آن ها تغذیه کرده، مى خورد، «رزق» گفته مى شود.۱۵ «رزق» عطایى است که از آن منتفع مى شوند، مواد غذایى باشد، علم باشد و یا غیر از این ها. در قرآن کریم علاوه بر مواد غذایى و باران، بر نبوّت وعلم هم رزق اطلاق شده است.۱۶ بر همین اساس، بعضى رزق را به ظاهرى و باطنى تقسیم کرده اند. «رزق باطنى» (مثل علوم و معارف) جایگاهش قلوب و قوّه ادراکى انسان است و «رزق ظاهرى» (مثل غذاى انسان) مربوط به بدن مى باشد.۱۷ بعضى معناى رزق را گسترش داده و آنچه را که انسان از مزایاى حیات، مثل مال، مقام، عشیره، قبیله، باران، زیبایى، علم و غیر آن منتفع مى گردد، «رزق» مى نامند.۱۸
از آن جا که روزى الهى عطاى مستمر او به موجودات است، به آن «رزق» گفته مى شود.۱۹ انسان چون اصل وجودش از ناحیه خداوند است، پس آنچه را که مثل روزى، ادامه حیاتش به آن بستگى دارد، نیز از ناحیه اوست.۲۰
قابل ذکر است که رزق بر اساس تعاریف مزبور، تنها کالاها و خدمات نهایى آماده براى مصرف نیست، بلکه شامل همه نعمت هاى الهى مى شود. بنابر این، عوامل تولید که در فرایند تولید به کار مى روند نیز رزق خداوند هستند. در نتیجه، آیات رزق علاوه بر این که تجلّى توحید در تولید را مى رسانند توجه به خالق در مصرف را نیز گوشزد مى کنند.
قرآن کریم در آیات متعددى، به بحث رزق پرداخته است. آیات رزق را مى توان به سه دسته طبقه بندى نمود; مجموعه اى از آیاتْ خداوند را به عنوان روزى دهنده موجودات معرفى مى کنند. مجموعه اى دیگر توصیه به تصرّف در رزق نموده، به بیان حدود تصرّفات مى پردازند; و آیاتى بسط و قبض رزق را مطرح ساخته، آن را از ناحیه خداوند متعال مى دانند:
ـ «انَّ اللهَ هُو الرَّزاقُ ذُو القوّهِ المتین» (ذاریات: ۵۸); همانا خداوند روزى دهنده و صاحب قوّت، قدرت و استوارى است.
«ذو القوّه» به اصل قدرت پروردگار و «متین» به کمال قدرت او اشاره دارد. هنگامى که این دو با واژه «رزّاق»، که آن نیز صیغه مبالغه است، همراه گردند، این حقیقت را ثابت مى کنند که خداوند در دادن روزى به بندگان، نهایت توانایى و تسلّط را دارد.۲۱
ـ «و ما من دابّه فى الاَرضِ الاّ علَى اللهِ رِزقُها و یعلمُ مستقرَّها و مستودعها کلٌّ فى کتاب مبین» (هود: ۶); هیچ جنبنده اى در زمین نیست، مگر آن که روزى او بر خداست. او قرارگاه و محلّ نقل و انتقالش را مى داند. همه این ها در کتابى آشکار ثبت است.
در آیه مزبور، خداوند متعال روزى همه مخلوقات را ضمانت کرده است و مانعى ندارد که خداوند، خود براى دیگرى حقى قرار دهد و تضمین کند که خود آن را انجام دهد; زیرا دیگرى این حق را بر عهده او قرار نداده است.۲۲
ـ «و کأَیِّن مِن دابّه لا تحمِلُ رزقَها اللهُ یرزُقُها و اِیّاکم و هُو السَّمیع العلیم» (عنکبوت: ۶۰); چه بسا جنبنده اى که قدرت حمل روزى خود را ندارد، خداوند او و شما را روزى مى دهد و او شنوا و داناست.
آیه در پاسخ کسانى است که به زبان حال یا زبان قال مى گفتند: اگر ما از شهر و دیار خود هجرت کنیم چه کسى به ما روزى مى دهد؟ قرآن مى فرماید: غم روزى نخورید و ننگ ذلّت و اسارت نپذیرید; روزى رسان خداست; نه تنها شما، بلکه بسیارند جنبندگانى که حتى نمى توانند روزى خود را حمل کنند و هیچ گونه ذخیره غذایى در لانه خود ندارند و هر روز روزى جدید مى خواهند، اما خدا آن ها را گرسنه نمى گذارد و روزى مى دهد و چنین خدایى شما (انسان ها) را نیز روزى مى بخشد.۲۳
ـ «قُل مَن یَرزقُکم من السّمواتِ و الارضِ قلِ اللّهُ و اِنّا او ایّاکم لَعلى هدىً او فى ضلال مُبین» (سبأ: ۲۴); بگو چه کسى شما را از آسمان ها و زمین روزى مى دهد؟ بگو: اللّه! و ما یا شما بر (طریق) هدایت یا در ضلالت آشکارى هستیم.
آیه شریفه احتجاج خداوند در مقابل مشرکان است و از پیامبر مى خواهد از آن ها بپرسد: چه کسى از آسمان ها و زمین به آن ها روزى مى دهد. جواب این سؤال روشن است که خدا روزى رسان است. پس آن ها که براى کسب رضایت بت ها به پرستش آن مى پردازند تا رزق آنان را وسعت دهد، باید بدانند که روزى رسان خداست و در نهایت، از آنان مى خواهد که خودشان انصاف دهند که آیا آنان بر طریق حق هستند یا مؤمنان که خدا را روزى رسان مى دانند.۲۴
ـ «قُل مَن یَرزقُکم مِن السماءِ و الارضِ اَمّن یَملِکُ السّمَع و الاَبصارَ و مَن یُخرجُ الحىَّ مِن المیّتِ و یُخرِجُ المیّتَ مِن الحىِّ وَ مَن یُدبَّر الامرَ فسیقولونَ الله فَقُل اَفَلا تَتّقونَ» (یونس: ۳۱); بگو چه کسى شما را از آسمان و زمین روزى مى دهد؟ یا چه کسى مالک (و خالق) گوش و چشم هاست؟ و چه کسى زنده را مرده و مرده را از زنده بیرون مى آورد؟ و چه کسى امور جهان را تدبیر مى کند؟ به زودى در پاسخ مى گویند: خدا. بگو: پس چرا تقوا پیشه نمى کنید؟
ـ «امَّنَ هذَا الَّذى یَرزقُکم اِن اَمسکَ رِزقَه بَل لَجّو فى عُتُوّ و نفور» (ملک: ۲۱); (آیا غیر خدا شما را یارى مى کند) یا کسى که شما را روزى مى دهد، اگر روزیش را باز دارد (چه کسى مى تواند نیاز شما را تأمین کند؟) ولى آن ها در سرکشى و فرار از حقیقت لجاجت مىورزند.
ـ «اَمَّن یَبدؤُ الخلقَ ثمَّ یُعیدهُ و من یَرزقُکم مِن السّماءِ و الارضِ أإلهٌ مَع اللهِ قُل هاتوا بُرهانکم اِن کنتم صادقین» (نمل: ۶۴); (آیا آنچه را شریک خدا مى پندارید بهتر است) یا کسى که آفرینش را آغاز کرد، سپس آن را تجدید مى کند و کسى که شما را از آسمان و زمین روزى مى دهد. آیا با خداى یکتا خدایى هست؟! بگو دلیلتان را بیاورید، اگر راست مى گویید.

 

 

هدف از تأکید بر رزّاقیت الهى
دعوت به پرستش خداوند، ترک معصیت و رعایت تقوى و شکرنعمت
«یَا اَیُّهاالنّاسُ اذکروا نعمهَ اللهِ علیکم هَل مِن خالق غیرَ اللهِ یَرزقُکم مِن السّماء و الاَرضِ لا اِلهَ اِلاّ هُو فَاَنّى تُؤفکون» (فاطر:۳); اى مردم، به یاد آورید نعمت خدا را بر شما. آیا آفریننده اى جز خدا هست که شما را از آسمان و زمین روزى دهد؟ هیچ معبودى جز او نیست. با این حال، چگونه به سوى باطل منحرف مى شوید؟
منظور از «ناس» در آیه شریفه بت پرستان و دیگر کسانى هستند که براى خدا شریک قرار مى دادند. قرآن از آن ها سؤال مى کند: آیا رزق و روزى که بقاى شما به آن بستگى دارد (و مبدأ آن به سبب نور آفتاب و باران آسمان است و به دلیل رشد و نمو گیاهان و حیوانات زمین مى باشد) خالقى غیر از خدا دارد؟ با این که معبود حقیقى و سزاوار پرستش کسى است که شما را روزى مى دهد و او نیست، مگر اللّه، پس با این حال، چرا از حق به سوى باطل رو مى آورید.۲۵
ـ «انّما تعبدونَ مِن دونِ اللهِ اوثاناً و تَخلقونَ اِفکاً اَنَّ الَّذینَ تَعبدونَ مِن دون اللهِ لا یَملکون لَکم رزقاً فابتغوا عنداللّهِ الرّزقَ و اعبدوهُ و اشکروا له الیهِ تُرجعون» (عنکبوت: ۱۷); شما غیر از خدا فقط بت هایى (از سنگ و چوب) را مى پرستید و دروغى به هم مى بافید. آن هایى را که غیر از خدا پرستش مى کنید، مالک هیچ رزقى براى شما نیستند. روزى را تنها نزد خدا بطلبید و او را پرستش کنید و شکر او را به جا آرید که به سوى او بازگشت داده مى شوید.
ـ «الّذى جَعَل لکم الارضَ فراشاً و السّماءَ بناءً و انزلَ من السّماء ماءً فاخرَجَ به مِن الثّمراتِ رزقاً فلا تَجعلوا للّهِ انداداً و انتم تَعلمون» (بقره: ۲۲); آن که (خدایى که) زمین را براى شما گسترد و آسمان را بنایى (سقف برافراشته) ساخت و از آسمان آبى فرود آورد و با آن از میوه ها براى شما روزى خارج ساخت، پس براى خدا همتایانى قرار ندهید، در حالى که خود نمى دانید (که خدا بى همتاست.)
این آیه خلقت میوه هاى گوناگون را، که بخشى از روزى انسان هستند، متذکر گردیده و با ذکر نعمت هاى دیگر خداوند، از انسان مى خواهد موحّد باشد و در حالى که براى خدا در عالم شریک و همتایى نیست، از شرک برحذر باشد.
ـ «و کُلوا مِمّا رَزَقَکُم اللّهُ حلالا طیّباً و اتَّقوا اللّه الَّذى اَنتم بِه مؤمنونَ» (مائده: ۸۸); و از نعمت هاى حلال و پاکیزه اى که خداوند به شما روزى داده است، بخورید و از (مخالفت) خداوندى که به او ایمان دارید، بپرهیزید.
تنها شرط این است که رعایت اعتدال و پرهیزگارى در بهره گیرى از این مواهب را فراموش نکنید. بدین روى، مى گوید: «واتَّقو اللّه الّذى اَنتم بِه مؤمنون»; ایمان شما به خدا ایجاب مى کند که همه دستورات او را محترم بشمرید، هم در بهره گیرى و هم در رعایت اعتدال و تقوا.۲۶

 

 

توزیع تکوینى الهى
آیات متعددى تصریح دارند که خداوند (بر اساس حکمت و مصلحت) روزى هرکه را بخواهد، وسعت مى بخشد و در هر مورد که مصلحت نباشد، آن را محدود گردانیده، و به اندازه معیّنى قرار مى دهد. از آن رو که خداوند متعال علم و بصیرت کامل و جامعى نسبت به تمام عالم خلقت از جمله انسان ها دارد و به مصالح آن ها واقف است، بر اساس آن مصالح، گاهى روزى را گسترش داده و گاهى تنگ مى نماید. در منطق قرآن کریم، همه افراد ظرفیت غنى شدن ندارند، بسیارى احساس استغنا نموده و طغیان مى کنند. گاهى تقدیر روزى وسیله اى براى آزمایش افراد مى باشد و گاهى بسط آن امهال یا استدراج است.
خلاصه این که اختلاف در رزق و بسط و تقدیر آن همراه با علم الهى به نیاز و استحقاق مرزوق و علم او به سایر احوال و اوضاع خارجى مى باشد و این همان حکمت الهى در این امر است.۲۷
قانون علیت بر جهان آفرینش حاکم، و عالَم عالَمِ اسباب است; «ابىَ اللهُ اَن یجرىِ الامورَ الاّ باسبابِها.» خداوند، خالق مدبّر جهان است و زمین و آنچه را در آن است بر اساس حکمت و مصالح کلى جهان آفریده و هرچه را خلق کرده به او چنان اثرى بخشیده که در جاى خویش نیکو و مبتنى بر حکمت و مصلحت جهان مى باشد. سنّت الهى بر این است که «انَّ الله لا یُغیِّرما بِقَوم حتّى یغیِّروا ما بِاَنفسهم» (رعد: ۱۱); خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتى) را تغییر نمى دهد، مگر آن که آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند. مشیّت الهى بر این است که تغییر و تحوّل ها باید از درون صورت گیرند. از جمله دگرگونى هایى که در زندگى افراد و جوامع ممکن است پدید آیند، تغییرات در درآمد و ثروت و رفاه است. مشیّت الهى بر این است که «مَن جدَّ وَجَدَ»; هرکه تلاش کند، بیابد. هر جامعه اى مى تواند با تدبیر و کار و فعالیت، ثروتمند شود و یا با سوء مدیریت و کم کارى، به جامعه اى فقیر مبدّل گردد.
زمینه کار و تلاش را خداوند براى انسان فراهم ساخته، نیازها و تمایلات را در بشر به وجود آورده و از سوى دیگر به انسان انگیزه و توانایى لازم داده است تا به دنبال تلاش براى کسب روزى باشد و بتواند نیازهاى مادى و معنوى خود را تأمین نموده، رفاه دنیوى و سعادت اخروى خویش را به دست آورد. این روند معمول است، ولى باید توجه داشت که اولا، مجموعه این غرایز، نیازها و تمایلات را خداوند در درون انسان تعبیه کرده و توانایى را او به انسان داده است. علّه العلل اوست و آنچه هر کس دارد، رزق خداوند متعال است که به او داده شده و گسترش و تنگى آن نیز به دست اوست.

 

 

بسط و تقدیر رزق
«لَه مقالیدُ السّماواتِ و الارضِ یَبسطُ الرّزقَ لِمَن یشاءُ مِن عبادِه و یقدُر اِنّه بِکلّ شى قدیرٌ» (شورى: ۱۲) کلیدهاى آسمان ها و زمین از آن اوست; روزى را براى هرکه بخواهد گسترش مى دهد یا محدود مى سازد. او به همه چیز داناست.
ـ «قُل اِنَّ ربّى یَبسطُ الرّزقَ لِمَن یَشاءُ و یَقدِر و لکنَّ اکثر النّاسِ لا یَعلمونَ» (سبأ: ۳۶); بگو: پروردگارم روزى را براى هرکه بخواهد وسعت مى بخشد و براى هرکه بخواهد تنگ (و محدود) مى سازد; و هر چیزى در راه او انفاق کنید عوض آن را مى دهد (و جاى آن را پر مى کند); و او بهترین روزى دهندگان است.۲۸
ـ «انَّ ربَّک یبسطُ الرّزقَ لِمَن یشاءُ و یَقدِرُ اِنّه کانَ بِعبادِه خبیراً بصیراً» (اسراء: ۳۰); به یقین، پروردگارت روزى را براى هرکه بخواهد، گشاده یا تنگ مى گرداند. او نسبت به بندگانش آگاه و بیناست.
ـ «و لو بَسَطَ اللّهُ الرّزقَ لِعبادِه لَبَغوا فى الارضِ و لکن یُنزِّلُ بِقَدَر ما یشاءُ اِنّه بعبادهِ خبیرٌ بصیرٌ» (شورى: ۲۷); هرگاه خداوند روزى را براى بندگانش وسعت بخشد، در زمین طغیان و ستم مى کنند. از این رو، به مقدارى که مى خواهد (و مصلحت مى داند) نازل مى کند. همانا او نسبت به بندگانش آگاه و بیناست.
ـ «و اصبَحَ الّذینَ تَمنّوا مکانَه بِالامس یَقولون ویکأنَّ اللّهُ یَبسطُ الرّزقَ لِمَن یَشاءُ مِن عبادِه و یَقدرُ لَو لا اَن مَنَّ اللّهُ علَینا لَخسفَ بِنا ویکَأنّه لا یُفلحُ الکافرونَ» (قصص: ۸۲); و آن ها که دیروز آرزو مى کردند به جاى او (قارون) باشند، (هنگامى که این صحنه را دیدند) گفتند: واى بر ما! گویى خدا روزى را بر هر کس از بندگانش بخواهد، گسترش مى دهد یا تنگ مى گیرد. اگر خدا بر ما منّت ننهاده بود، ما را نیز به قعر زمین فرو مى برد. اى واى! گویى کافران هرگز رستگار نمى شوند.
جمله «کأَنَّ اللّهَ یَبسطُ الرّزقَ لِمن یشاءُ و یَقدرُ» اعترافى است از مردم زمان قارون بر این که آنچه قارون فکر مى کرد که قدرت جمع مال به علم و نبوغ و حسن تدبیر خود اوست نه به فضل الهى، چنین فکرى باطل بوده، بلکه همه آن ها به فضل الهى، و توسعه یا محدودیت آن ها نیز به خواست و اراده حق تعالى است.۲۹
ـ «و اللّهُ فَضَّل بعضُکم على بعض فى الرّزقِ فمَا الّذینَ فُضِّلوا بِرادّى رِزقهم على مَا مَلَکَت ایمانُهم فَهم فیهِ سواءٌ اَ فَبِنعمهِ اللهِ یَجحدونَ» (نحل: ۷۱); خداوند بعضى از شما را بر بعض دیگر از نظر روزى برترى داد (چرا که استعدادها و تلاش هایتان متفاوت است.) اما آن ها که برترى داده شده اند، حاضر نیستند از روزى خود به بردگانشان بدهند و همگى در آن مساوى گردند. آیا آنان نعمت خدا را انکار مى نمایند (که شکر او را ادا نمى کنند؟)

 

 

توجه به خالق در مصرف
انسان در نیاز به غذا و بسیارى از نیازها، با سایر حیوانات مشترک است. قرآن کریم ضمن تأیید این نیاز، آن را به همه سطوح انسان ها، حتى پیامبران تعمیم مى دهد. ولى در استفاده از نعمت ها به این حد که انسان همانند سایر حیوانات به دنبال رفع نیازها جداى از انگیزه هاى معنوى باشد اکتفا نکرده است; بلکه با تقویت مکارم اخلاق و معرفى منزلت انسان، او را با انگیزه هاى معنوى آشنا ساخته، و بهترین راه آن است که براى تعالى روح، او را با آفریننده جهان هستى و خالق نعمت ها به عنوان مبدأ همه کمالات و سرچشمه همه فیوضات آشنا سازد تا با اطمینان بداند آنچه از کمالات و زیبایى ها در جهان هستى هست، همه نعمت هاى اوست و انسان مى تواند با ارتقاى بصیرت خود، راه تکاملى پیموده و به خداى خود نزدیک تر شود.
ـ «فلینظُرِ الانسانُ الى طَعامِه اَنَّا صبَبنا الماءَ صَبّاً ثُمَّ شقَقنا الارضَ شقّاً فاَنبتنا فیها حَبّاً و عنباً و غضباً و زَیتوناً و نخلا و حدائقَ غلباً و فاکههً و ابّاً متاعاً لکم و لانعامِکم» (عبس: ۲۴ـ۳۲); انسان باید به غذاى خویش (و آفرینش آن) بنگرد. ما آب فراوان از آسمان فرو ریختیم. سپس زمین را با سر برآوردن گیاهان شکافتیم و در آن دانه هاى فراوانى رویاندیم و انگور و سبزى بسیار و زیتون و نخل فراوان و باغ هاى پر درخت و میوه و چراگاه، تا وسیله اى براى برخوردارى شما و چهارپایانتان باشد.
آیه شریفه انسان را به تأمّل در غذایى که تناول مى کند، وامى دارد و این یکى از تدبیرهاى بى شمار خداوند متعال براى رفع نیاز انسان است. هدف این است که بشر در آن تأمّل نماید، به گستردگى تدبیر الهى، که عقل و فکر انسان را مدهوش و متحیّر مى سازد، توجه کند و بداند خداوند متعال با چه دقت و احاطه اى نسبت به مصالح او عنایت دارد.۳۰ آیات متعدد تأکید دارند که خداوند آب آشامیدنى و آبى را که به واسطه آن انواع میوه ها و گیاهان به وجود مى آیند، براى انسان خلق کرده است تا انسان به آیات الهى پى ببرد و با بصیرت و تفکر در این آیات، به آفریننده این نعمت ها توجه نموده، نسبت به او معرفت بیش ترى پیدا کند.
«هو الّذى انزلَ من السَّماءِ ماءً للَکم مِنه شَرابٌ وَ مِنه شَجَرٌ فیه تُسیِمون یُنبِتُ لَکُم بِهِ الزَّرعَ وَ الزَّیتُونَ وَ النَّخِیلَ وَ الاَعنابَ وَ مِن کُلِّ الثَّمَراتِ اِنَّ فى ذلک لایهً لقوم یتفکَّرون» (نحل:۱۰ـ ۱۱); اوست آن که از آسمان آبى فرو فرستاد که شما را از آن آشامیدنى است و از آن درختان و گیاهانى است که در آن (چهارپایان خود را) مى چرانید. (و) با آن براى شما کِشت (گندم، جو و حبوبات) و زیتون و درختان خرما و انگور و از همه میوه ها مى رویاند. به راستى در این ها نشانه اى است براى مردمى که مى اندیشند.
خلاصه این که در اقتصاد مبتنى بر وحى، توحید در تولید، توزیع و مصرف نمایان است. قرآن مرتّب تذکر مى دهد که انسان گرچه فاعل مختار است، ولى باید به این نکته توجه کند که همه عوامل زمینه ساز تولید را او در اختیارش گذاشته، مشیّت او تعلّق گرفته است تا وى از مواهب الهى برخوردار شود و بنابراین، در استفاده از این مواهب لازم است به او توجه داشته باشد، به آفریننده این نعمت ها بیندیشد و در مسیر او گام بردارد تا به کمال برسد. توجه به این مسأله بر انسان لازم است و این نگرش بر رفتار و کردارش، چه در تولید و چه در مصرف، تأثیر بسزایى دارد.

 

سید محمدکاظم رجایى

________________________________________
• پى نوشت ها
۱ـ محمدتقى مصباح،آموزش عقاید، ص ۱۶۵٫
۲ـ فضل بن حسن طبرسى، مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۴۹٫
۳ـ عبداللّه شبّر،تفسیر شبّر، ج ۱، ص ۴۴۹٫
۴ـ سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج ۱۵، ص ۱۵۴٫
۵و۶ـ راغب اصفهانى،مفردات فى الفاظ القرآن، ص۱۱۱/ص۲۱۷٫
۷ـ فضل بن حسن طبرسى، پیشین، ج ۵، ص ۲۲۳/ ناصر مکارم شیرازى و دیگران،تفسیر نمونه، ج ۲۳، ص ۲۴۹٫
۸ـ صدرالمتألهین،تفسیرالقران الکریم، ج ۷، ص ۸۳٫
۹ـ راغب اصفهانى، پیشین، ص ۹۲٫
۱۰ـ خلیل بن احمد،العین، ذیل واژه «سخّر».
۱۱ـ سید محمدحسین طباطبائى، پیشین، ج ۱۲، ص ۵۷٫
۱۲ـ محمدجواد نجفى،تفسیر آسان، ج ۸، ص ۳۶۹٫
۱۳ـ فضل بن حسن الطبرسى، پیشین، ج ۳، ص ۳۱۶٫
۱۴ـ سید محمدحسین طباطبائى، پیشین، ج ۸، ص ۱۷۳٫
۱۵ـ راغب اصفهانى، پیشین، ص ۱۹۳٫
۱۶ـ ر.ک: على اکبر قرشى،قاموس قرآن، ج ۳، ص ۸۲٫
۱۷ـ فخرالدین طریحى،مجمع البحرین، ج ۵، ص ۱۶۹٫
۱۸ـ سید محمدحسین طباطبائى، پیشین، ج ۳، ص ۱۴۶٫
۱۹ـ ناصر مکارم شیرازى و دیگران، پیشین، ج ۹، ص ۱۶٫
۲۰ـ سید محمدحسین طباطبائى، پیشین، ج ۳، ص ۱۴۱٫
۲۱ـ ناصر مکارم شیرازى، ج ۲۲، ص ۳۸۸ ۳۸۹٫
۲۲ـ سید محمدحسین طباطبائى، ج ۱۰، ص ۱۵۳٫
۲۳ـ ناصر مکارم شیرازى و دیگران، پیشین، ج ۹، ص ۱۷٫
۲۴و۲۵ـ سید محمدحسین طباطبائى، پیشین، ج ۱۶، ص ۳۹۸/ ج ۱۷، ص ۱۳٫
۲۶ـ ناصر مکارم شیرازى و دیگران، پیشین، ج ۵، ص ۶۲٫
۲۷ـ سید محمدحسین طباطبائى، پیشین، ج ۱۸، ص۲۵٫
۲۸ـ آیات شریفه ۹ «عنکبوت» و ۳۲ «سبأ» نیز همین بیان را دارند.
۲۹ـ سید محمدحسین طباطبائى، پیشین، ج ۲۰، ص۸۲٫
۳۰ـ ر.ک: همان، ج ۲۰، ص ۳۱۵٫

]]>
http://valasr.net/p3956/feed/ 0
منطق قرآنی تولید ثروت در بیانات مقام معظم رهبری http://valasr.net/p3858/ http://valasr.net/p3858/#respond Wed, 22 Jun 2016 13:16:50 +0000 http://valasr.net/?p=3858 مقدمه

یکی از ویژگی های برجسته رهبر معظم انقلاب، قرآنی بودن ایشان است. کمتر سخنرانی است که ایشان در آن برای توضیح مفاهیم سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به آیات قرآن استناد نکرده باشند. آنچه در ادامه می آید توصیه های قرآنی ایشان برای تولید ثروت است.

 

منطق قرآنی تولید ثروت در بیانات مقام معظم رهبری

دو چیز را با هم نباید مخلوط کرد. یکی تولید ثروت است. کسی فعالیت کند به شکل صحیحی و ثروت تولید کند. یکی نحوه‌ تولید و نحوه‌ استفاده است. بخش اول قضیه، چیز مطلوبی است؛ چون هر ثروتی که در جامعه تولید می‌شود، به معنای ثروتمند شدن مجموع جامعه است. بخش دوم که بخش حساس است، این است که چگونگی تولید مورد توجه قرار بگیرد؛ از راه‌های غیرقانونی، با استفاده‌ از تقلبات و تخلفات نباشد؛ مصرف او، مصرف نامطلوبی از نظر شرع نباشد؛ بتواند مثل خونی در رگ‌های جامعه جریان پیدا کند؛ صرف در فساد نباشد.

«وَابتَغِ فیما آتاکَ اللَّهُ الدّارَ الآخِرَهَ وَلا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا وَأَحسِن کَما أَحسَنَ اللَّهُ إِلَیکَ وَلا تَبغِ الفَسادَ فِی الأَرضِ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ المُفسِدینَ.» (قصص/۷۸)

در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب؛ و بهره‌ات را از دنیا فراموش مکن؛ و همان‌گونه که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن؛ و هرگز در زمین در جستجوی فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد!

در این آیه‌ شریفه قارون یک نمونه‌ کامل و یک ثروتمند نامطلوب از نظر اسلام و قرآن و شرع و همه است. از قول قوم قارون، (یا بزرگان و متدینین بنی‌اسرائیل، یا حضرت موسی) قرآن نقل می‌کند؛ «قال له قومه» این حرف‌ها از آدم‌های عامی و معمولی نیست؛ بنابراین حرف‌های معتبری است؛ علاوه بر اینکه خودِ قرآن این حرف‌ها را تقریر می‌کند؛ یعنی بیان و اثبات می‌کند – که به او می‌گویند: «وَابتَغِ فیما آتاکَ اللَّهُ الدّارَ الآخِرَهَ»؛ آنچه که خدا به تو داد، این را وسیله‌ی به دست آوردنِ آخرت قرار بده. در روایات ما هم هست: «نعم العون الدّنیا علی الأخره»؛(کافی؛ ج ۵، ص۷۲) از این ثروت برای آباد کردن آخرتت استفاده کن.
توصیه‌ی دوم: «وَلا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا»؛ سهم خودت را هم فراموش نکن. خود تو هم سهمی داری، نصیبی داری؛ آن را هم ما نمی‌گوییم که استفاده نکن؛ خودت بهره‌مند نشو از این ثروت؛ نه، بهره‌مند هم بشو؛ مانعی ندارد.

سوم: «أَحسِن کَما أَحسَنَ اللَّهُ إِلَیکَ»؛ خدا به تو این ثروت را داده؛ تو هم وسیله‌ای بشو که بتوانی این ثروت را به دست مردمی که نیازمندند، برسانی. یعنی سهمی از این را به مردم بده.

چهارم: «وَلا تَبغِ الفَسادَ فِی الأَرضِ»؛ فساد ایجاد نکن. آفت ثروت که باید از آن جلوگیری کرد، ایجاد فساد است. مترف نشو. به او نمی‌گویند ثروت جمع نکن، یا از این ثروتی که داری، برای ازدیاد آن استفاده نکن؛ یا آن را به کار تولید و سازندگی و تجارت نزن؛ می‌گویند سوءاستفاده نکن؛ از این ثروتت استفاده‌ی خوب بکن، که بهترین استفاده این است که آخرتت را با این آباد کنی. نصیب خودت را هم داشته باش؛ سهم خودت را هم داشته باش. منطق اسلام این است.

شما در کتاب‌ها خوانده‌اید، از اهل منبر و خطبا هم زیاد شنیده‌اید که امیرالمؤمنین(ع) اوقاف زیادی دارد. گفت: «لا وقف إلّا فی ملک»کسی که مالک نباشد، که نمی‌تواند وقف کند. این اوقاف، املاک امیرالمؤمنین بود. امیرالمؤمنین این املاک را به ارث که نبرده بود، با کار خودش تولید کرده بود. در آن وضعیت کم آبی امیرالمؤمنین چاه می‌زد، آب بیرون می‌آورد، مزرعه درست م‌یکرد، آباد می‌کرد، بعد وقف می‌کرد. بعضی از اوقاف امیرالمؤمنین(ع)، قرن‌ها مانده. پیداست چیزهای ریشه‌دار و مهمی بوده است. به‌هرحال، تولید ثروت چیز خوبی است. اگر چنانچه در این تولید ثروت، قصد صرف او برای کار خیر، برای پیشرفت کشور، برای کمک به محرومان باشد، حسنه هم هست، ثواب هم دارد. (۳۰/۱۱/۸۵)

]]>
http://valasr.net/p3858/feed/ 0
تفاوت های «توسعه کوثری» با «توسعه تکاثری» http://valasr.net/p3735/ http://valasr.net/p3735/#respond Sun, 12 Jun 2016 14:07:27 +0000 http://valasr.net/?p=3735 آنچه در ادامه خواهد آمد گفت و گویی است با حکیم فرزانه آیت الله جوادی آملی که در آن شاخصه های توسعه اقتصادی مطلوب از دیدگاه اسلام را بر شمرده اند.

نظر اسلام در مورد توسعه چیست؟ آیا مفهوم توسعه را می توان در منابع دست اول دینی جست وجو کنیم؟
کسانی که سکولار فکر می کردند یا می کنند، دین را تنها در فضای ارزشی فرض می کنند، نه در مسائل دانشی؛ در حالی که اسلام در متن جامعه هم در مسائل علمی و اقتصادی و هم در مسائل اخلاقی و ارزشی، دارای دیدگاه مخصوص به خود است.

* سه مرحله برای اینکه فقیهی بخواهد فتوا بدهد

توسعه دارای دو رویکرد متفاوت است: «توسعه تکاثری» که مذموم است و «توسعه کوثری» که ممدوح است. اینها هر کدام دارای «فصل» متمایزکننده هستند و هر یک اولاً مبادی، مبانی و ثانیاً مواد حقوقی و شاخصه های مخصوص به خود را دارند. ما در درس و بحث های علمی فقهی از این موضوع به عنوان یک مثال استفاده می کنیم و می گوییم: اگر فقیهی بخواهد فتوا بدهد و فتوای او در رساله ی عملیه درج شود، سه مرحله را باید از سر بگذارند: اول، مواد حقوقی باید در دست وی باشد؛ دوم، این مواد حقوقی را باید از مبانی استخراج کند؛ و نهایتاً اینکه آن مبانی را باید از منابعی استنباط کند تا بتواند حرف علمی بزند. فقیه باید یک پایگاه اصولی داشته باشد و مشخص نماید که نظرش در مورد برائت، استصحاب و علم اجمالی چیست؟ آیا نظر او احتیاطی است یا برائتی؟ و… یعنی باید مبانی در دستش باشد و این مبانی را باید از منابعی بگیرد. منابع او نیز عقل، کتاب و سنت معصومین است. اگر فقیه منابع را در اختیار نداشته باشد یا رابطه ی منابع با مبانی گسیخته باشد، دیگر ملّا و فقیه نیست؛ نه حجت عندالله دارد و نه حجت عندالناس.

 

* نگاه متفاوت اسلام به توسعه کوثری و توسعه تکاثری

در اقتصاد نیز همین گونه است. اسلام توسعه را کاملاً ترغیب و تشویق کرده است؛ منتهی توسعه در اسلام دارای دو نوع متفاوت است. یک نوع، توسعه ی تکاثری است که اسلام در همه جا آن را مذمت کرده است؛ و یک نوع دیگر، توسعه ی کوثری است که اسلام در همه جا از آن حمایت کرده است. توسعه ی کوثری آن است که «پایدار» و «همه جانبه» باشد. معنای پایدار آن است که نسل آینده را هم در نظر داشته باشد. مثلاً باید مشخص شود که آنچه که در کشور وجود دارد، کدام سرمایه است و کدام درآمد؟ مثلاً کشوری که دارای نفت است، اگر دولت آن بخواهد کشور را با نفت فروشی اداره کند، این آغاز ورشکستگی است. برای اینکه نفت سرمایه است و سرمایه را نمیتوان فروخت. همانگونه که اگر کاسبی از سرمایه بگیرد و هزینه فرزندانش را تأمین کند، آغاز ورشکستگی او است. او باید درآمد داشته باشد و از آن هزینه های خود را تأمین کند. کسی که نفهمد سرمایه و سود چیست، راهی برای تولید ندارد. او باید بداند آنچه در زمین است، پایدار است. زمین فروشی؛ نفت و گاز فروشی و معدنفروشی، سرمایه خوردن است. این همه روایت داریم که اگر کسی زمین بفروشد، هیچ برکتی در آن نیست. این ناظر است به اینکه سرمایه را نمیتوان فروخت. بنابراین توسعه ی کوثری از اینجا شروع میشود.
* ثروت مثل خون مملکت است، ثروت باید مانند خون بین همه ی مردم دور بزند

شاخصه های توسعه ی کوثری از دیدگاه شما چیست؟

شاخصه ی اول این است که بفهمیم سرمایه چیست و سود کدام است؟ باید سرمایه را کاملاً حفظ کرد و راه ایجاد درآمد را دانست؛ بعد از استحصال درآمد، آن را هم در داخل و هم در خارج عرضه کرد تا نیاز کشور تأمین شود. شاخصه ی دوم آن است که توسعه، همه جانبه و پایدار و در طول و برای همه نسل ها باشد و نه در عرض و برای یک نسل. خداوند همه جانبه بودن را در سوره ی حشر قرآن کریم چنین معرفی می نماید: «کَیْ لَا یَکُونَ دُولَهً بَیْنَ الْأَغْنِیَاء مِنکُمْ وَ مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ»(حشر/۷) یعنی آنچه که به شما عطا کردیم سرمایه می شود و آنجا که می گوییم سهم فقرا را بدهید برای این است مبادا سرمایه و ثروت در بین یک عده خاص دست به دست شود. که دوله در آیه یعنی تداول و دست به دست شدن. ثروت مثل خون مملکت است. اگر خون فقط در یک بخش از اعضای بدن جریان داشته باشد، بقیه ی اندام ها فلج می شوند. قرآن کریم می فرماید این ثروت باید تداول بین الناس اجمعین داشته باشد، نه بین الأغنیاء منکم.

 

* هر دو نظام منحوس غربی و شرقی تکاثری است

آیا میتوان از فرمایشات جنابعالی این گونه استنباط نمود که آیه ی فوق نظام سرمایه داری را نفی کرده است؟
در نظام سرمایه داری، کل ثروت در دست اغنیاء است. بقیه عملاً هیچ! سوسیال بلشویک ورشکسته ی شرق نیز همینگونه بود. اما در این دومی، سرمایه دست دولت و دولت سالاری بود. کل سرمایه ی اتحاد جماهیر شوروی که بخش وسیعی از شمال و شرق و غرب کره ی زمین را فرا گرفته بود، در دست دولت بود. از این طرف شوروی تا آن طرف شوروی، با هواپیما ۸ ساعت فاصله بود. ما قبله مان در چهار طرف ایران جنوب غربی است. اما بخشی از قبله ی آنها جنوب غربی است، بخشی مستقیم و بخشی جنوب شرقی است! در این کشور با داشتن گاز، نفت و بسیاری از صنایع سنگین، دولت سالاری بود. این هم جزء تکاثر مذموم است. هر دو نظام منحوس غربی و شرقی تکاثری است؛ و آیه ی سوره ی مبارکه حشر هر دو را نفی و ابطال کرده است: کی لا یکون دوله بین الأغنیاء منکم.

ذات اقدس الهی گفته مبادا این ثروت، فقط در دست یک گروه خاص قرار گیرد. باید در بین مردم دور بزند و به دست همه برسد. در توسعه ی پایدارِ همه جانبه، اگر تسهیلات بانکی است، باید برای همه باشد. اگر وام است، برای همه باشد. اگر کارشناسی و کاردانی است، باید برای همه باشد. این می شود توسعه ی پایدار همه جانبه ی ممدوح محمود شرعی. اسلام هرگز با این مخالف نیست، بلکه موافق هم هست. پس شاخصه ی مهم این است که ثروت باید مانند خون بین همه ی مردم دور بزند.

 

* در اسلام شاگرد مغازه و مزدور دیگری شدن، مغضوب است

ماهیت مشخصه های الگوی اسلامی «توسعه» را روشن تر می فرمایید؟

شاخصه ی دیگر این است که همه ی مردم باید «کـار» کنند تا زندگی شان تأمین شود. با اینکه نقل شده است که پیامبر(ص) دست آن کارگر را بوسید، اما مزدوری مغضوب است. ما خیال می کنیم چون کار خوب است، کارگری برای دیگران هم چنین است. این را در کدام روایت داریم که اجیر شدن مستحب است؟! عنوان غالب روایات ما طوری است که تنزیه می کند که مبادا کسی مزدور دیگران باشد. عنوانی که مرحوم کلینی در این باب ذکر کرده، این است که اجیر شدن مکروه است. بله، جایز است؛ چون وجود مبارک موسای کلیم برای شعیب اجیر شد. اما اشتغال را با «کراهت» میخواهیم یا با «کرامت»؟ اشتغال با کراهت، تکاثر مذموم است و توسعه ی مذموم. اشتغال با کرامت، کوثر محمود و توسعه محمود است. متأسفانه ما همین که افراد کار دارند و مجموعه ای از افراد را اجیر کردیم، می گوییم اشتغال ایجاد شده است! در کتاب شریف کافی، «کتاب المعیشه»  را ملاحظه بفرمایید. میفرماید کسی که خود را مزدور کند، روزیش را کم کرده است. اگر شما درآمد داری، برای خودت کار کن! چگونه روزی را تنگ نکرده در حالی که تمام درآمد را کارفرما می برد؟ برای همین شاگرد مغازه و مزدور دیگری شدن، مغضوب است. در توسعه ی تکاثری، همینکه برای کسی کار پیدا کردیم و او را اجیر ساختیم، میگوییم شاغل شده اما این شغل، با کراهت است. اما توسعه ی کوثری با کرامت همراه است.

 

* جامعه را باید اکرام کنیم، نه اطعام

این سؤال را باید در پرانتز حل کنیم که آیا آبروی ما، مال خود است یا نه؟ پولی که در جیب ما است، مال ما است و می توانیم آن را به دیگری بدهیم اما آیا ما «مالک» آبروی خود هستیم یا «امین» آن؟ ما نمی توانیم هر کاری بکنیم تا روزی به دست بیاوریم، چون مالک آبروی خویش نیستیم. در حفظ آبرو، ما امین الله هستیم. بنای ما بر این نیست که شکم ما سیر شود. باید «اکرام شویم، نه اطعام». اگر مهمانی به خانه ما بیاید، چه می کنیم؟ مگر او چقدر غذا می خورد؟ آیا به همان اندازه که می خورد، غذا می آوریم؟ غرض ما از پذیرایی مهمان، اطعام است یا اکرام؟ اسلام می خواهد ما با اکرام پذیرایی شویم، نه با اطعام. به همین ترتیب، همین که چهار نفر جوان را به مغازهای بردیم و آنها را مزدور کردیم، نباید بگوییم آنها اشتغال پیدا کردند. زیرا این اشتغال با کراهت همراه است، نه با کرامت. جامعه را نیز باید اکرام کنیم، نه اطعام. کشور را با کمیته ی امداد اداره کردن که هنر نیست. این شکم سیر کردن است و با کرامت انسانی سازگار نیست. البته روایات دیگری مبنی بر «جواز» داریم اما «مطلوب» نیست. مردم را با فقر و انعام اداره کردن نیز خواست الهی نیست. درباره فقرای طبیعی چارهای جز این نداریم اما درباره ی فقرای اقتصادی وظیفه ی دیگری داریم. ما می خواهیم در جهانی زندگی کنیم که فقیری در آن نباشد؛ این در بهشت نیست، در همین دنیا هم ممکن است. فقر طبیعی است اما فقر اقتصادی قابل پیشگیری است. اگر چنانچه توسعه ی کوثری داشته باشیم و اعضای جامعه به نحو مذکور شغل داشته باشند و مزدور دیگری نباشند و پوشش بیمه ای هم باشد، تأمین عمومی و اجتماعی صورت می گیرد.

 

* در توسعه ی کوثری رأس المال باید مشخص و از سود جدا شود

در حال حاضر کارهایی که صورت می گیرد نیاز به سرمایه ی زیادی دارد و همه هم سرمایه ندارند که شرکت کنند؟ یعنی حضرتعالی می فرمایید افراد باید خود صاحب سرمایه و شاغل گردند؟
فقها در باب اجیر شدن، فتوا به کراهت داده اند. صاحب وسائل هم همین کار را کرده است. ۱٫ اسلام عقود «مضاربه»، «تعاونی» و «شرکت» را طراحی کرده است. اگر کسی اهل شرکت تعاونی و مضاربه نبود -که خیلی کم اتفاق می افتد- اجیر می شود. کدام عاقلی است که در مقابل این پیشنهاد که «شما میخواهی کار کنی، به مزدوری کار نکن»، مخالف باشد؟ وقتی به او بگویند: شما عامل باش و ما صاحب سرمایه، با عقد مضاربه با هم کار میکنیم و چون شرط ضمن عقد هم هست، تمام ضررها را ما قبول می کنیم، آیا منطقی است که این فرد باز هم به دنبال اجیر شدن باشد؟ کسی که نمی تواند ریسک کند و می ترسد ضرر کند را کلاً به دیگری منتقل می کنند اما سود کمتری می برد. الآن در این مضاربه ها، تمام ضرر را یک طرف تحمل می کند با شرط ضمن عقد لازم؛ در بانک ها اینطور است. اما سود کمتری به طرف می دهند. ولی بالاخره مال و کار خودش است. بنابراین اگر شارع مقدس مزدوری را نهی کرده، چندین راه هم به جای آن طراحی کرده است. از راه سخت، میانه و ضعیف تر… بنابراین در توسعه ی کوثری رأس المال باید مشخص و از سود جدا شود. همینطور توسعه ضمن اینکه پایدار است باید بر اساس سوره مبارکه حشر همه جانبه نیز باشد.

 

 

* هم باید کار کنیم و هم حیثیت کسی را زیر سؤال نبریم

شاخصه ی دیگر در توسعه ی کوثری آن است که ما خلیفهالله هستیم و ذات اقدس الهی از ما «کـار» خواسته است. در قرآن کریم آیه ای داریم که ما مردم را برای عبادت خلق کرده ایم. برابر آیه ی سوره ی مبارکه ی ذاریات، اگر کسی همه کارهای عبادی را انجام دهد و از همه ی محرمات فاصله بگیرد و بقیه وقت خویش را هم به عیش و نوش بگذراند، او به این آیه عمل نکرده است. چرا؟ چون آیه یک قضیه نیست؛ دو قضیه است؛ یکی موجبه و دیگری سالبه. جمع ایجاب و سلب، مفید حصر است. فرمود انسان فقط باید عبادت کند: «و ما خلقت الجن و الإنس إلا لیعبدون» ؛ این بدان معنا نیست که انسان ۲۴ ساعت به مسجد برود؛ واجبات را انجام دهد و محرمات را انجام ندهد. بلکه یعنی کار انسان باید صبغه ی الهی داشته باشد. یعنی اگر کار انسان کوثری است، عبادت است و اگر تکاثری است، عبادت نیست. اگر کسی تمام واجبات و حتی مستحبات را هم انجام دهد اما مرتب سعی کند که صفرهای سرمایه اش را اضافه کند و مزدور زیاد داشته باشد، به این آیه عمل نکرده است. زیرا آیه می گوید انسان فقط و فقط باید خدا را عبادت کند! آیه ی کریمه حاوی دو قضیه است که جمع هر دو، مفید حصر است. یعنی انسان فقط باید عبادت کند. ما به یقین میدانیم که منظور این نیست که فقط نماز بخواند. چون در آیه ی سوره جمعه فرمود: نماز جمعه تان که تمام شد، دنبال کسبتان بروید. حتی روز جمعه! معلوم می شود که منظور از عبادت این نیست که دائم در مسجد باشید. می فرماید حتی بعد از نماز جمعه دنبال کارتان بروید. بنابراین ما مؤظفیم شبانه روز عبادت کنیم. روایات فراوانی است که بیکاری و تنبلی را نهی کرده است. کراهت بیکاری، کراهت تنبل بودن، کراهت فارغ بودن، کراهت اجیر شدن و… جزء معارف و مبانی دینی ما است. هم باید کار کنیم و هم حیثیت کسی را زیر سؤال نبریم. زیرا اگر توسعه پایدار و همه جانبه شد، مزدور هم مثل ما کار می کند، چرا مزدور ما شود؟

 

* قرآن کریم جلوی عده ای که چشم و هم چشمی شدیدی دارند می ایستد

یک شاخص دیگر در مذمت توسعه ی تکاثری این است که توسعه ی تکاثری همانگونه که در تولید توسعه دارد، در مصرف هم توسعه دارد. اما قرآن کریم جلوی این مسأله را می گیرد؛ جلوی عده ای را که چشم و هم چشمی شدیدی دارند می ایستد. این توسعه، تکاثر مذموم است. زیرا محصول آن مصرف گرایی به گونه ای است که نشان دهد اتومبیلش، خانه اش، فرشش و لوازمش چه قیمت است. در همین راستا مرحوم صاحب کتاب وسایل در باب مسکن روایاتی نقل کرده است. در یک جا دارد که اگر خانه از فلان حد بگذرد -با توجه به اینکه هر خانه ای معیار خاصی دارد- فرشته ها می گویند: «یا افسق الفاسقین، أین ترید؟» یک وقت است که ده نفر، ۱۰ واحد آپارتمانی دارند؛ آنها مشمول نقد فرشتهها نیستند.  برای اینکه ده نفرند، اما گاهی یک نفر مرتب میسازد و بالا میرود؛ این تکاثر است.

توسعه ی کوثریِ محمود، برابر رفاه است اما در اینجا یک سؤال اساسی مطرح می شود که آیا اینگونه توسعه، جایز است یا لازم؟ آیا صِرف جواز است یعنی فقط توسعه ی حرام نیست اما می توانیم به توسعه نائل بشویم و می توانیم چنین کاری نکنیم؟ یا اینکه بر اساس مبانی و معارف اسلامی، بر فرد و جامعه ی اسلامی لازم است که الگوی توسعه ی کوثری را عینیت بخشند؟ در آیه ی ۶۱ سوره مبارکه هود، ذات اقدس الهی فرموده است: ما شما را خلق کردیم برای استعمار: «هو أنشأکم من الأرض و استعمرکم فیها». «استعمار» از پاکترین واژه های قرآنی است که به صورت پلیدترین واژه های سیاسی درآمده است. در این آیه ی کریمه خداوند می فرماید: او شما را از زمین آفریده و بالا برده و شما را استعمار کرده است. مستعمر یعنی خواهان عمارت. قداست این واژه در قرآن برای این است که ذات اقدس الهی با منابع زیرزمینی و با برکات روزمینی، همهی امکانات را در زمین خلق کرده است. او در زمین آب پاک و پاکیزه قرار داد؛ چه در درون و چه در بیرون؛ چه به صورت دریا و چه به صورت چشمه و چاه. بنابراین زمین هم حاصلخیز شد. خداوند متعال از بالا باران فرستاد و برکات داد و به ما هم عقل، قدرت، استعداد و امکانات داد. همه ی امکانات را برای ما فراهم کرد و از ما خواست زمین را آباد کنیم؛ آقای خودمان باشیم و نیازمند دیگری نباشیم. بنابراین ذات اقدس الهی از ما طلب کرده که زمین را آباد کنیم. منتها همانطور که در مورد مسجد آمده است که «إنّما یعمر مساجد الله من آمن بالله». این می شود استعمار قرآنی که بسیار مقدس است. اما همین واژه پُربرکت قرآنی را دیگران مصادره کردند و جزء پلیدترین واژهها درآوردند. معنای استعمار سیاسی آن است که امکانات و منابع، مال من؛ و شما رایگان برای من کار کن و بنده ی من باش! این استعمار سیاسی، محصول توسعه ی تکاثری مذموم است. اینکه می گوییم غرب همه چیز دارد، به این خاطر است که سالیان متمادی اینها خاورمیانه و خاور دور را غارت کردند. خود آنها -مثل انگلیسیها- نه نفت دارند و نه گاز. اما سالهای متمادی منابع را از ایران و هند و کشورهای خاورمیانه می بردند و از ما طلب می کردند (استعمر)

 

* اگر فقر از دری آمد، ایمان از در دیگر خارج می شود

دلیل دیگری که برای ضرورت پیگیری تحقق توسعه ی کوثری وجود دارد این است که اگر بخواهیم مردم را با زهد اداره کنیم، ممکن است یک اقلّی بپذیرند وگرنه اکثر مردم تحمل آن را ندارند. ما شنیده ایم که «کلّا إنّ الإنسان لیطغی أن رأه استغنی». اما این را نشنیده ایم و برای اولین بار است که می شنویم: اگر کسی ببیند فقیر است، طغیان می کند. منتها در آنجا طغیان میکند «علی المستضعفین»؛ در اینجا اگر جامعه ببیند فقیر است، طغیان میکند «علی الحکام و علی الامراء». این حرف ممکن است تازه به نظر برسد. ولی اگر یک لحظه فکر کنیم می بینیم چیز جدیدی نیست. کجا فقرا می توانند فقر را همیشه تحمل کنند و شورش نکنند؟ اباذر که گفت: اگر فقر از دری آمد، ایمان از در دیگر خارج می شود، این را از بیان نورانی خود پیغمبر استفاده نموده است. مرحوم کلینی در جلد پنجم کافی باب «الإستعانه فی الدنیا علی الآخره» ۱۵ حدیث دارد. حدیث سیزدهم این باب شریفِ طیب و طاهر این است که رسولالله(ص) به خدا عرض می کند: خدایا نان مملکت را زیاد کن! چون اگر نان مملکت نباشد، نه نماز میخوانیم و نه روزه می گیریم و نه… شما می خواهید کسی را نهی از منکر کنید، اما او زیر بار نمی رود و علیه دولت حاکم شورش می کند بنابراین این حرف دودوتا چهارتا بدیهی است که در درون همه ی ما وجود دارد.

 

* اگر بخواهید توده ی مردم را بپرورانید

مطلب بعدی آن است که غنا و فقر در هر عصری فرق میکند. الگوی ما یک اصل کلی است که در هر عصر و مصری برای عقلا ملاک است. شاهد آن هم بیان نورانی امام صادق (علیه السلام) است که سفیان ثوری اعتراض کرد که علی ابن ابیطالب آن پیراهن را داشت و شما این لباس را می پوشید!؟ حضرت فرمود: آن حضرت در یک عصر دیگری بود که فقر گسترده بود. الآن که وضع مسلمانها خوب است، باید لباس خوب بپوشم، وگرنه مورد اعتراض قرار می گیرم. این نمونه ای برای ما است.  بیان نورانی حضرت امیر (علیه السلام) برای قناعت در مصرف است، نه حرمت در مصرف. مثل اینکه در دین، چادر حجاب برتر است. آنهم یک اقتصاد برتر است. جلوی آن زهد هم که در سخنرانی ها و کتاب ها گفته می شود، گرفته نشده اما کشور را نمی توان با آن اداره کرد. گاهی شما می خواهید مثل حوزه ی علمیه خواص را تربیت کنید، آن راه دیگری دارد. اما اگر بخواهید توده ی مردم را بپرورانید که حافظ دین و دیگران باشند و دین شان محفوظ بماند، راهش این است که یک اقتصاد، دین و یک عبادت متوسط را به ایشان بدهید. بنابراین هم بحث های علمی را باید از بحث های مدیریتی جدا کرد و هم خواص را از توده ی مردم.

 

*«لقمه» بر «نطفه» اثر دارد، گاهی نسل پنجم یا ششم آسیب می بیند

لطفاً در مورد توجه به نسل ها و ربط آن با توسعه ی پایدار مقداری توضیح بفرمایید؟
در توسعه ی پایدار باید به فکر نسل آینده باشیم و باید توسعه مان کوثری باشد تا این منظور، محقق شود. ما میخواهیم نسل آینده شکم شان تأمین و دین شان محفوظ باشد. بیان نورانی از وجود مبارک امام صادق (علیه السلام) است که اگر خدای ناکرده کسی از راه حرام بخواهد چیزی تهیه کند، مال حرام ولو در نوه نشد، بالاخره در نتیجه یا نبیره ی او اثر می کند. صاحب وسایل «رضوان الله تعالی علیه» در جلد ۱۷ از ابن زراره نقل می کند که «لقمه» بر «نطفه» اثر دارد. گاهی نسل پنجم یا ششم آسیب می بیند. بنابراین ما توسعه ی پایداری می خواهیم که آینده را در نظر داشته باشد تا مال و دین آیندگان هم تأمین باشد. اگر کسی غذای حرامی بخورد، در آینده اثر دارد؛ تا چه رسد که آینده ی خودش بخواهد غذای حرامی بخورد. روایت این است که اگر کسی الآن غذای حرامی بخورد، اثر آن در ذریه ی او ظاهر می شود، نه اینکه مال حرام فراهم کند برای ذریه! بنابراین مشخصه های توسعه ی کوثری از مشخصات توسعه ی تکاثری کاملاً متمایز است؛ آدم باید از هر جهت مواظب باشد.

 

* دعای آدم بیکار مستجاب نمی شود

حال اگر کسی با کار و تلاش خود اموال خصوصی فراوانی به دست آورد آیا برای اینکه توازن اجتماعی ایجاد کنیم می توانیم اینها را بگیریم و به دیگران بدهیم، غیر از مالیات های مرسوم؟
ما نباید بگذاریم اینطور جمع شود. بیان نورانی حضرت امیر (علیه السلام) این است که به طور عادی مال یکجا جمع نمی شود. هر جا ثروتی انباشته شد، یک عده فقرا هم آنجا هستند. به طور عادی اگر «دوله بین الأغنیاء منکم» نباشد، مضاربه یا شرکت باشد، مال یکجا جمع نمی شود. شکی در این نیست که امیرالمؤمنین یکی از ثروتمندترین افراد مدینه بودند. درآمد زیادی داشتند که همه را توزیع می کردند و فقط مقداری را برای خانواده باقی می گذاردند.

در حق فقرا دو مطلب است یکی حق همگانی و همه ساله که زکات و خمس است. یعنی اگر من از فقر همسایه ی خود باخبر هستم، اگر تنها من مطلع باشم، بر من واجب عینی است. اگر دو همسایه باخبرند بر هر دو واجب کفایی است. اگر تأمین نیاز فقرا واجب عینی یا کفایی باشد، دیگر این ثروت ها جمع نمی شد. و یک وقت هم هست که تفاوتی وجود دارد مثلاً در حوزه ی علمیه یا در دانشگاه جلوی کسی را نگرفته اند که نباید مجتهد یا استاد شوی. راه برای همه باز است؛ مثل دریا که تمام این جدول ها و جوی ها می تواند در آن جاری شود. حوزه ی علمیه راه اجتهاد را برای همه باز کرده، دانشگاه ها هم راه را برای استاد شدن همه باز گذاشته و جلوی کسی را نگرفته اند منتها بعضی در همان اوایل می مانند. بر اساس توسعه ی کوثری اسلامی، راه برای همه باز است اما دعای آدم بیکار نیز مستجاب نمی شود. هر کس کار کرد، نتیجه ی آن به او داده می شود. در این صورت اگر فردی کمبودی هم داشته باشد، می گوید مشکلی ندارم و راضی ام. معمولاً مردم به این حالت می گویند: «فرصت برابر».

 

* می توانیم از آیات و روایات اقتصادی، شصت جلد کتاب تحویل دهیم

مسئله ی مهمی که با توجه به فرمایشات شما به وجود می آید ظرفیت مفهوم سازی و نظریه پردازی برای فهم تفضیلی ماهیت الگوی توسعه ی تکاثری در چارچوب معارف اسلامی است؟ آیا واقعاً چنین ظرفیت دانشی وجود دارد؟

اگر کسی با داشتن سرمایه ی اولیه، باز نیازمند باشد و نتواند به درستی کارش را انجام دهد معلوم می شود کار و کارشناسی نکرده است. «ریشه ی قاعده و اصل استصحاب» در اسلام، یک خط روایت از ائمه علیهم السلام است که: «لا تنقض الیقین بالشک» اما درباره ی استصحاب ۵۰-۶۰ جلد کتاب عمیق و عالی علمی در دست ما است که محصول کار کارشناسی روی همین روایت است مثل مرحوم آقای نائینی که چند تا شاگرد داشت و هر کدام تقریر نوشتند و ما یکی حساب می کنیم، مرحوم آقای خویی چند شاگرد داشت تقریر نوشتند و ما یکی حساب می کنیم، و مرحوم امام خمینی(ره) که چند تا شاگرد داشت تقریر نوشتند و ما یکی حساب می کنیم؛ آیا این بحث های عمیق کارشناسی علم اسلامی است یا خیر؟ اصول جزء علوم اسلامی است یا نه؟ معلوم است که هست. و این همه نظریه پردازی بر اساس یک روایت، محصول استنباط «عقل» که حجت خدا است می باشد. ولی ما این عقل را به دست غرب داده و گفتیم مقوله ای بشری است. اگر عقل بشری است، پس شصت جلد کتاب به وجود آمده از آن یک خط روایت هم اسلامی نیست! حال اگر در اقتصاداسلامی نه فقط پیرامون مسائل ارزشی بلکه روی مسائل دانشی نیز کار کنیم، می توانیم از آیات و روایات اقتصادی، شصت جلد کتاب تحویل دهیم.

]]>
http://valasr.net/p3735/feed/ 0
آیت‌الله سبحانی: همایشِ اقتصادِ مقاومتی در نگاه قرآن و حدیث، راهگشای تغییر سبک زندگی است http://valasr.net/%d8%a2%db%8c%d8%aa%e2%80%8c%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d8%b3%d8%a8%d8%ad%d8%a7%d9%86%db%8c-%d9%87%d9%85%d8%a7%db%8c%d8%b4%d9%90-%d8%a7%d9%82%d8%aa%d8%b5%d8%a7%d8%af%d9%90-%d9%85%d9%82%d8%a7%d9%88%d9%85/ http://valasr.net/%d8%a2%db%8c%d8%aa%e2%80%8c%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d8%b3%d8%a8%d8%ad%d8%a7%d9%86%db%8c-%d9%87%d9%85%d8%a7%db%8c%d8%b4%d9%90-%d8%a7%d9%82%d8%aa%d8%b5%d8%a7%d8%af%d9%90-%d9%85%d9%82%d8%a7%d9%88%d9%85/#respond Sat, 21 May 2016 10:18:38 +0000 http://valasr.net/?p=3249 پیام آیت‌الله جعفر سبحانی به همایش اقتصاد مقاومتی از دیدگاه قرآن و حدیث که در محل بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی در حال برگزاری است، بشرح زیر می باشد:

انقلاب اسلامی نسبت به دیگر انقلاب‌هایی که در جهان رخ داده است ویژگی خاصی دارد زیرا انقلابی بود خودجوش و اکثریت قریب به اتفاق ملت ایران به پا خاستند و به نظام وابسته پیشین پایان بخشیدند و در یک همه‌پرسی در روز ۱۲ فروردین سال ۵۸، ۹۸ درصد جمعیت ایران به نظام مقدس جمهوری اسلامی رأی دادند، از این‌ جهت انقلاب نه حزبی بود که اقلیتی بر اکثریت حکومت کنند و نه انقلابی بود که از خارج طراحی شده باشد.

از یک‌جهت نظام جمهوری اسلامی از هر نوع پیوند اقتصادی که سیادت و عزت ملت را حفظ کند استقبال نموده ولی از اقتصاد وابسته پیوسته پرهیز می‌نماید. غرب استعمارگر سخت به وحشت افتاد و به عناوین گوناگون درصدد زمین‌گیر کردن نظام برآمده و برای تضعیف نظام و یا نابودی آن از راه‌های گوناگون وارد شده و با تحریک قومیت‌های مختلف و یا تحمیل جنگ نابرابر آغاز به کار کرده و اخیراً از طریق محاصره اقتصادی و تحریم‌های بی‌رحمانه به جنگ با نظام برخاسته است.

اقتصاد مقاومتی اقتصادی است که بر بهره‌گیری از منابع طبیعی و نیروهای داخلی تکیه نموده تا نیازهای ملت را برطرف سازد، مسلماً این طرح عالمانه برای خود خطوط و شرایطی دارد که در بیان رهبر انقلاب کاملاً توضیح داده شده است که اگر دولت و مجلس بر اجرای آن اهتمام ورزند مشکل بیکاری و تورم روزافزون به صورت محسوس کاهش پیدا می‌کند و تولیدات داخلی جای واردات خارجی را می‌گیرد.

البته در این شرایط حساس ملت عزیز و سرفراز هم وظیفه دیگری دارند و آن اینکه در برنامه زندگی خود تجدیدنظر کنند و از زندگی اشرافی و اسراف‌کاری بی‌حدوحساب دوری جسته و به زندگی آبرومندانه اکتفا ورزند.

آیت‌الله سبحانی با اشاره به سخن امیرمومنان، علی (ع) مبنی بر اینکه یکی از صفات پرهیزکاران میانه‌روی در پوشش معرفی شده است و می‌فرماید: «و ملبسهم الاقتصاد»، همایش اقتصاد مقاومتی در نگاه قرآن و حدیث را راهگشای تغییر سبک زندگی برمی شمارد و می‌افزاید: این کنگره که به نام «همایش اقتصاد مقاومتی در نگاه قرآن و حدیث» در کنار مرقد ملکوتی ثامن‌الحجج علی بن موسی‌الرضا علیه آلاف التحیه و الثناء برگزار می‌شود می‌تواند راه گشا باشد اما با دو شرط؛ نخست آنکه درهای کشور به روی واردات بی‌حد و حساب که تولید داخلی را زمین‌گیر می‌سازد بسته شود و در غیر این صورت هیچ برنامه‌ای نمی‌تواند مشکلات کشور را برطرف کند.

وی دومین شرط راهگشایی این همایش را ملت ایران می‌داند که در برنامه زندگی خود تجدیدنظر کرده و صرفه‌جویی را پیشه خود سازند و مطمئن باشند که فتح قله‌های بلند اقتصاد بدون اقتصاد مقاومتی امکان‌پذیر نیست.

این مرجع عالی‌قدر تشیع در پایان پیام خود به تمام دست‌اندرکاران این همایش سلام و درود فرستاده و موفقیت گسترده همگان را در پیشبرد این آرمان مقدس خواستار است و از دوست صمیمی خود جناب حجت‌الاسلام آقای خیرآبادی که وسیله خیری برای نگارش این پیام شده، تشکر نموده‌اند.

منبع: فارس

]]>
http://valasr.net/%d8%a2%db%8c%d8%aa%e2%80%8c%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d8%b3%d8%a8%d8%ad%d8%a7%d9%86%db%8c-%d9%87%d9%85%d8%a7%db%8c%d8%b4%d9%90-%d8%a7%d9%82%d8%aa%d8%b5%d8%a7%d8%af%d9%90-%d9%85%d9%82%d8%a7%d9%88%d9%85/feed/ 0
«اقتصاد مقاومتی» در قرآن؛ نام‌گذاری شعار سال بر اساس مفاهیم قرآن کریم http://valasr.net/%d8%a7%d9%82%d8%aa%d8%b5%d8%a7%d8%af-%d9%85%d9%82%d8%a7%d9%88%d9%85%d8%aa%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%82%d8%b1%d8%a2%d9%86%d9%86%d8%a7%d9%85%e2%80%8c%da%af%d8%b0%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d8%b4%d8%b9/ http://valasr.net/%d8%a7%d9%82%d8%aa%d8%b5%d8%a7%d8%af-%d9%85%d9%82%d8%a7%d9%88%d9%85%d8%aa%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%82%d8%b1%d8%a2%d9%86%d9%86%d8%a7%d9%85%e2%80%8c%da%af%d8%b0%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d8%b4%d8%b9/#respond Mon, 16 May 2016 10:24:07 +0000 http://valasr.net/?p=3079 «بهزاد هژبری» حافظ بین‌المللی قرآن با اشاره به اهمیت اقتصاد مقاومتی، اظهار داشت: دشمنان اسلام تمامی تلاش خود را برای به انحراف کشیدن مردم به ویژه جوانان به کار بسته‌اند اما خوشبختانه با تدابیر مقام معظم رهبری و استقامت مردم کشورمان توطئه‌های آن‌ها خنثی شده است.

دشمنان پس از ناامیدی از تهاجم فرهنگی می‌خواهند از طریق اقتصاد ما را تحت فشار قرار دهند تا تسلیم شویم اما مردم غیور و انقلابی ایران اسلامی بر عقاید خود پایبند هستند و با صرفه‌جویی کاری می‌کنند که دشمنان اسلام با شکست مواجه شوند.

خداوند در آیات بسیاری از قرآن کریم ما را به اقتصاد مقاومتی تشویق می‌کند. بطور مثال در آیه ۶۷ سوره مبارکه «فرقان» داریم: «وَالَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَامًا؛ و کسانى‌‏اند که چون انفاق کنند نه ولخرجى مى‏‌کنند و نه تنگ مى‏‌گیرند و میان این دو [روش] حد وسط را برمى‏‌گزینند».

وی با بیان اینکه خداوند در آیه ۲۶ سوره مبارکه «اسراء» نیز مردم را از اسراف منع کرده است، گفت: خداوند در این آیه می‌فرمایند: :«وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا؛ و حق خویشاوند را به او بده و مستمند و در راه‏‌مانده را [دستگیرى کن] و ولخرجى و اسراف مکن» و در ادامه این آیه نیز اسراف‌کاران به عنوان برادران شیطان معرفی شده‌اند.

مطالبات مقام معظم رهبری و نام‌گذاری شعار سال بر اساس مفاهیم قرآن کریم است بنابراین برای عمل به آن‌ها باید آیات مرتبط و موضوعی تبیین و به مردم ارائه دهیم تا از این طریق شعار سال را محقق سازیم.

حافظ بین‌المللی قرآن کریم با بیان اینکه برای تحقق اقتصاد مقاومتی باید فرهنگسازی شود، گفت: جامعه قرآنی برای اینکه همگام با مطالبات مقام معظم رهبری حرکت کنند باید آیات مرتبط با اقتصاد مقاومتی را در جلسات بخوانند و علاوه بر ترجمه به تفسیر اجمالی آن نیز بپردازند.

وی افزود: ترجمه قرآن تا حدودی مورد غفلت قرار گرفته است و افراد تنها به شنیدن صوت کلام الهی بسنده می‌کنند در حالی که تلاوت و حتی حفظ، مقدمه‌ای برای تدبر در آیات قرآن است بنابراین باید مضامین قرآن را تبیین کنیم تا مردم از آن بهره بگیرند.

منبع: فارس

]]>
http://valasr.net/%d8%a7%d9%82%d8%aa%d8%b5%d8%a7%d8%af-%d9%85%d9%82%d8%a7%d9%88%d9%85%d8%aa%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%82%d8%b1%d8%a2%d9%86%d9%86%d8%a7%d9%85%e2%80%8c%da%af%d8%b0%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d8%b4%d8%b9/feed/ 0
باید ها و نباید های تولید کالای مرغوب در قرآن کریم http://valasr.net/2588-2/ http://valasr.net/2588-2/#respond Sat, 23 Apr 2016 11:13:54 +0000 http://valasr.net/?p=2588 دکتر محمد خلج امیر حسینی

صنعت و محصولات صنعتی نقشی اساسی در زندگی انسان‌های امروزی دارند. امروزه صنعت قلمرو وسیعی دارد و بسیاری از عرصه‌ها همانند کشاورزی، پزشکی، ارتباطات، نظامی، نساجی و هنر را وابسته به خود نموده است. در یک کلام، اقتصاد هر کشوری به پیشرفت صنعت آن کشور گره خورده است. بنا بر این، کشور اسلامی و انقلابی ما که برای حفظ استقلال خود به اقتصادی مقاوم نیاز دارد، بایستی صنعتی پیشرفته، کارا و خوداتکاء داشته باشد.

هم ایمان و هم تجربه به ما می‌گوید که اگر بخواهیم در هر عرصه‌ای پیشرفت کنیم و در عین حال هویتمان هم محفوظ بماند، باید از آیات قرآن و روایات ائمه اطهار (ع) بهره بگیریم. از اینرو، در این نوشته تلاش شده است تا نگاهی کوتاه به آیات قرآن در مورد صنعت و صنعتگر داشته باشیم. نکات جالب و کاربردی زیادی در مورد خصوصیات یک محصول صنعتی از آیات قرآن حاصل می‌گردند.

چند خصوصیت اصلی یک محصول صنعتی عبارت خواهند بود با:

۱- رافع نیازها: یکی از خواص یک محصول صنعتی باید بر طرف کننده یک یا چند نیاز و حاجت مردم باشد و حلال یک یا چند مشکل باشد. خداوند علت آموختن صنعت زره به حضرت داود (ع) را حفاظت در برابر خطرات جنگ بیان می‌کند. وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَهَ لَبُوسٍ لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شاکِرُون‏ (انبیاء/۸۰) و ساختن زره را بخاطر شما به او تعلیم دادیم، تا شما را در جنگهایتان حفظ کند آیا شکرگزار هستید؟‏

۲- طراحی دقیق: یک محصول صنعتی باید با دقت کامل طراحی گردد و همه پارامترهای آن به اندازه لازم و بهینه تعیین شوند. خداوند جهان خلقت و همه اجزاء آن را با قدر و اندازه لازم معرفی می‌نماید. إِنَّا کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَر (قمر/۴۹)، البته ما هر چیز را به اندازه آفریدیم، … قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْراً (طلاق/۳)، و خدا براى هر چیزى اندازه‏اى قرار داده است‏). همچنین خداوند به حضرت داود (ع) می‌فرماید که حلقه زره‌ها را به اندازه بساز. أَنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ وَ قَدِّرْ فِی السَّرْدِ(سباء/۳۴)، زره‏هاى کامل و فراخ بساز و حلقه‏ها را به اندازه و متناسب کن‏.

۳- متقن و باکیفیت: یک محصول صنعتی پس از طراحی باید محکم و مستحکم و استوار و در یک کلام متقن ساخته شود و اصطلاحا باکیفیت باشد. خداوند صنعت خود را متقن معرفی نموده و ساخت کوه‌های عظیم و استوار را که همانند ابرها درحال حرکت هستند را نمونه‌ای از این اتقان بیان می‌کند. وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَهً وَ هِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْ‏ء … (نمل/۸۸)، کوه‏ها را مى‏بینى و آنها را ساکن و جامد مى‏پندارى در حالى که مانند ابر در حرکتند، این صنع و آفرینش خداوندى است که همه چیز را متقن آفریده.

۴- زیبا و نیکو: یک محصول صنعتی در عین متقن بودن باید زیبا، دلپذیر، برازنده و نیکو باشد. خداوند ساخت و خلقت همه اشیاء از جمله انسان را به نیکوترین وجه ممکنه مقرر نموده است. الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقَه‏ …‏ (سجده/۷)، او کسى است که هر چه را آفرید نیکو آفرید)، لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ أَحْسَنِ تَقْویمٍ (تین/۴)، ما انسان را در بهترین صورت و نظام آفریدیم‏.
۵- سازگار و بی‌ضرر: یک محصول صنعتی باید با تمام اشیاء اطراف خود و همچنین تمام نیازهای انسان سازگار باشد و تزاحمی با دیگر نیازها نداشته باشد. بعبارت دیگر اینگونه نباشد که یک یا چند نیاز و حاجت را رفع کند ولی خودش مشکلات جدیدی را بوجود بیاورد. بعنوان مثال، برای نگاه داشتن آسمانها نیاز به ستون است ولی خداوند این ستونها را طوری ساخته است که نامرئی باشند و مزاحمتی برای انسان‌ها بوجود نیاورند. خَلَقَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها … (لقمان/۱۰)، آسمانها را بدون ستونى که آن را ببینید آفرید. به عنوان مثالی دیگر، خلقت چارپایانی مانند گوسفند چنان است که تمام اجزاء آنها نافع هستند و پس از ذبح نه تنها هیچ آسیب و ضرری به طبیعت و زندگی انسان‌ها نمی‌زنند بلکه منفعت هم می‌رسانند. وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْعامِ لَعِبْرَهً نُسْقیکُمْ مِمَّا فی‏ بُطُونِها وَ لَکُمْ فیها مَنافِعُ کَثیرَهٌ وَ مِنْها تَأْکُلُون‏ (مومنون/۲۱)، و براى شما در چهارپایان عبرتى است از آنچه در درون آنهاست شما را سیراب مى‏کنیم و براى شما در آنها منافع بسیارى است و از گوشت آنها مى‏خورید.
۶- بهره‌وری بالا: ساخت یک محصول صنعتی عالی باید حتی‌المکان پرهزینه نباشد و باید حتی‌الامکان کم‌هزینه و پرسود باشد. خداوند متعال انسان را که اشرف مخلوقاتش است را از خاک که بظاهر مخلوقی کم‌ارزش است می‌آفریند. وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَهٍ … (فاطر/۱۱)، خداوند شما را از خاکى آفرید، سپس از نطفه‏اى‏.
۷- تعمیر و نگهداری: یک محصول صنعتی باید پس از ساخت و در حین استفاده تحت مراقبت باشد و عیب و ایرادهای حاصله برطرف شوند و بعبارتی دارای ضمانت واقعی باشند. خداوند پس از خلق جهان هستی، آن را به حال خود وانگذاشت، بلکه مدام بر آن نظارت دارد و امور مربوط به آن را تدبیر و جهان را بسوی تکامل هدایت می‌کند. إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی‏ سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الْأَمْر … (یونس/۳)، پروردگار شما، خداوندى است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر تخت قرار گرفت و به تدبیر کار (جهان) پرداخت)، … وَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ شَهید (مجادله/۶)
لازم به ذکر است که خصوصیات فوق‌الذکر در محصولات صنعتی، هنگامی ایجاد می‌شوند که شرائط لازمی فراهم شده باشند. بعضی از شرائط لازم صنعت و صنعتگر عبارتند از:

۱-  تخصص: برای یک تولید محصول صنعتی قطعا تخصص مربوط به آن لازم است. خداوند ابتدا تخصص ساخت زره را به حضرت داود (ع) می‌آموزد و سپس دستور دقت در ساخت آنرا می‌دهد. وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَهَ لَبُوسٍ لَکُمْ …‏ (انبیاء/۸۰)، و ساختن زره را بخاطر شما به او تعلیم دادیم‏. همچنین خداوند به حضرت نوح (ع) می‌فرماید طبق دستورالعمل ما کشتی را بساز. وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا … (هود/۳۷)، و کشتی را در حضور ما و طبق وحى ما بساز.
۲- نظارت: بدون شک اگر در مراحل مختلف تولید و ساخت محصولات صنعتی نظارت کافی نباشد، امکان اشتباه و ایجاد عیب در آنها زیاد خواهد بود. خداوند به حضرت نوح (ع) می‌فرماید کشتی را تحت نظارت ما بساز. وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا … (هود/۳۷)، و کشتی را در حضور ما و طبق وحى ما بساز.
۳- یاد خدا: یادمان نرود که آنچه اصل است یاد و ذکر خدا و عمل صالح است و بقیه امور از جمله تولید محصول صنعتی تنها برای گذران امور دنیوی هستند و نباید ما را به غفلت و فراموشی خداوند بکشانند. خداوند پس از آنکه به حضرت داود (ع) دستور ساخت زره می‌دهد به مردم دستور می‌دهد عمل صالح انجام دهند. أَنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ وَ قَدِّرْ فِی السَّرْدِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ بَصیر (سباء/۳۴)، زره‏هاى کامل و فراخ بساز و حلقه‏ها را به اندازه و متناسب کن‏ و عمل صالح انجام دهید که من به آنچه انجام می‌دهید بینا هستم). حضرت ابراهیم و اسماعیل هنگام ساخت خانه کعبه یاد خدا بودند و درخواست قبول آن را از او داشتند. وَ إِذْ یرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیتِ وَ إِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا (البقره/۱۲۷)، و هنگامی را که ابراهیم و اسماعیل، پایه‌های خانه (کعبه) را بالا می‌بردند، (و می‌گفتند) پروردگارا از ما بپذیر). همچنین ذوالقرنین پس از ساخت آن سد عظیم و مهندسی شده، آن را از رحمت پروردگار می‌داند. قَالَ هَذَا رَحْمَهٌ مِنْ رَبِّی … (الکهف/۹۸)
خلاصه آنکه برای داشتن صنعتی پیشرفته و غنی، می‌بایستی اولا نیت خود را خالص کرده و برای خدمت به جامعه از خداوند متعال کمک بخواهیم و ثانیا با اعمال مدیریتی علمی و جهادی، محصولات صنعتی متقن و باکیفیت و دارای ضمانت تولید کنیم. قطعا توفیق در این کار کمک شایانی به اقتصاد مقاومتی خواهد نمود و از اولین اثرات آن رونق تولید، کاهش نرخ بیکاری و بی‌اثر شدن هر نوع تحریم از جانب دشمنان هویت و استقلال نظام اسلامی خواهد بود.

 

]]>
http://valasr.net/2588-2/feed/ 0
مراحل پنج‌گانه حرمت ربا در قرآن http://valasr.net/%d9%85%d8%b1%d8%a7%d8%ad%d9%84-%d9%be%d9%86%d8%ac%e2%80%8c%da%af%d8%a7%d9%86%d9%87-%d8%ad%d8%b1%d9%85%d8%aa-%d8%b1%d8%a8%d8%a7-%d8%af%d8%b1-%d9%82%d8%b1%d8%a2%d9%86/ http://valasr.net/%d9%85%d8%b1%d8%a7%d8%ad%d9%84-%d9%be%d9%86%d8%ac%e2%80%8c%da%af%d8%a7%d9%86%d9%87-%d8%ad%d8%b1%d9%85%d8%aa-%d8%b1%d8%a8%d8%a7-%d8%af%d8%b1-%d9%82%d8%b1%d8%a2%d9%86/#respond Sun, 06 Mar 2016 13:43:19 +0000 http://valasr.net/?p=1906 حجت‌الاسلام والمسلمین مجید حبیبیان‌نقیبی، عضو هیئت‌علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی(ره)، در گفت‌وگو با ایکنا، به بحث درباره مفهوم ربا و دیدگاه قرآن درباره پدیده رباخواری پرداخت و اظهار کرد: باید توجه داشت که ربا را به دو قِسم شامل ربای معاملی و ربای قرضی تقسیم می‌کنند؛ ربای معاملی مخصوصا در بیع و خرید و فروش با شرط زیاده رخ می‌دهد و در صورتی‌که در معامله دو کالای همجنس که معیار اندازه‌گیری آن‌ها، وزن یا پیمانه باشد شرط زیاده شده باشد، ربا و حرام است.

تفاوت ربای قرضی و معاملی

وی ادامه داد: نکته مهم درباره ربا این است که عموم مباحثی که در مورد ربا مطرح می‌شود ناظر بر ربای قرضی است نه ربای معاملی؛ بنابراین باید توجه داشته باشیم، آنچه در ادبیات مربوط به ربا مطرح است در این زمینه است. ربای قرضی هم شرط هر نوع زیاده عینی یا حُکمی در قرارداد قرض را شامل می‌شود که هم باطل و هم حرام است.

حبیبیان افزود: البته باید این نکته را دانست که در این نوع  معاملات، خود فعل، حُکم تکلیفی دارد که حرام است و معامله هم حُکم وضعی داشته و باطل است و نکته دیگر در مورد ربا این است که شرط زیاده، اثر معنی‌داری در تعریف ربا دارد؛ بنابراین اگر در معامله قرض، طرفین شرط زیاده نکنند و قرض گیرنده، موقع بازگشت قرض، با طیب خاطر مبلغی را اضافه تحویل دهد عنوان ربا ندارد بلکه در متون اسلامی اسم این عمل را «حُسن القضا» گذاشته‌اند که به معنای نیکو جبران کردن است که نه تنها حرام نیست بلکه مستحب است.

حرمت ربا در همه ادیان الهی

وی خاطرنشان کرد: نکته دومی که در این رابطه باید توجه کنیم این است که در ادبیات متعارف و متون مربوط به معاملات در ادبیات متعارف، بین ربا و بهره تفاوت قائل می‌شوند و در واقع مفهومی به نام USURY وجود دارد که به معنای رباست و مفهوم دیگر INTEREST است که آن را بهره می‌نامند؛ بنابراین بنده تأکیدم این است که در اقتصاد متعارف، بهره را ربا نمی‌دانند.
عضو هیئت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: منظور از این سخن این  نیست که ربا هست و اشکال ندارد بلکه همه آئین‌ها، ادیان و اندیشمندان در طول تاریخ ربا را امری مذموم دانسته و آن را نکوهش کرده‌اند و حرمت ربا مختص دین اسلام نیست.

بیان شدید‌الحن قرآن درباره ربا

حبیبیان در پاسخ به پرسشی درباره نگاه قرآن به مقوله ربا اظهار کرد: یکی از مسائل مهم درباره نگاه قرآن به ربا این است که قرآن با لحن شدیدی ربا را مذموم دانسته و آن را تحریم کرده است؛ در قرآن کریم حدود ۱۲ آیه در مورد ربا آمده است که نوع بیان قرآن درباره ربا در این آیات به مراتب از سایر گناهان کبیره همانند زنا و شُرب خمر شدید‌تر است و این امر نشان می‌دهد که ربا در نزد خداوند به شدت مغضوب بوده و حرمت آن حرمت عادی نیست.

عضو هیئت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی افزود: نکته دیگر در مورد نگاه قرآن به ربا به این موضوع مربوط می‌شود که در قرآن، ربا به صورت تدریجی تحریم شده است یا به صورت دفعی و یکباره؟. در این مورد اختلاف‌نظر وجود دارد و تعدادی از فقهای اسلامی معتقدند ربا به شکل تدریجی تحریم شده و مراحل تحریم ربا را به پنج مرحله تقسیم می‌کنند.

مراحل تحریم ربا در قرآن

وی با اشاره به این پنج مرحله اظهار کرد: برخی آیات قرآن صرفا ربا را برای پیامبر(ص) حرام کردند که و این آیات صرفا مختص پیامبر اسلام(ص) است و در مرحله دوم و در آیه ۳۹ سوره مبارکه «روم» گفته شده که ربا امری ناپسند است و صرفا در همین حد بیان کرده و شدت حرمت ربا را مطرح نکرده است. قرآن کریم در مرحله سوم، رباخواری را باعث انحطاط قوم یهود دانسته و در آیه ۱۶۱ و ۱۶۲ سوره مبارکه »نساء» به این امر می‌پردازد. قرآن در مرحله چهارم، ربای فاحش را تحریم کرده و در آیه ۱۳۰ و ۱۳۱ سوره مبارکه «آل‌عمران» تلاش کرده است تا ربای مضاعف و غیرعادی را تحریم کند و در مرحله پنجم، تحریم قاطع و کلی ربا را مطرح کرده که بحث جنگ با خدا و رسول خدا(ص) را در آیه ۲۷۸ سوره «بقره» مطرح کرده است.

عضو هیئت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی در پایان گفت: این امر نشان می‌دهد قرآن نسبت به مسئله ربا با شدت حداکثری برخورد و آن را تحریم کرده و همین آیه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِیَ مِنَ الرِّبَا إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ؛ اى کسانى که ایمان آورده‏‌اید، از خدا پروا کنید و اگر مؤمنید، آنچه از ربا باقى مانده است واگذارید»(البقره/۲۷۸) حکم اصلی در قرآن درباره ربا محسوب می‌شود اما باید گفت دفعی یا تدریجی بودن این امر تأثیری بر مغضوب بودن آن از منظر قرآن کریم ندارد.

]]>
http://valasr.net/%d9%85%d8%b1%d8%a7%d8%ad%d9%84-%d9%be%d9%86%d8%ac%e2%80%8c%da%af%d8%a7%d9%86%d9%87-%d8%ad%d8%b1%d9%85%d8%aa-%d8%b1%d8%a8%d8%a7-%d8%af%d8%b1-%d9%82%d8%b1%d8%a2%d9%86/feed/ 0