هنر انسان در «مجموعیت» است. درست مثل یک ذره بین که وقتی پرتوهای خورشید را جمع می کند می تواند یک کاغذ را بسوزاند.
علت ضعف این است که نیروهای ما پراکنده هستند و همدست نیستند. وقتی نیروهای ذهنی را بر امری متمرکز کنید «نبوغ نسبی» حاصل می کنید. یعنی با تمرکز قوای دماغی نبوغ حاصل خواهد شد که این کار تمرینات وسیع دارد و باید جزء برنامه ورزشکاران باشد…
ما باید تمرکز قوای فکری پیدا کنیم بلکه چنین تمرکزی را غالباً داشته باشیم.
مرحوم دکتر رجبعلی مظلومی – کتاب بازنگری بر فعالیت های بدنی ، شماره ۵۲
به این سوال ها فکر کنیم و درباره آن اظهار نظر نماییم:
۱- تشابه و سنخیت یا پراکندگی و بی ارتباطی و تکثر مسائلی که ذهن متربی ما را به خود معطوف کرده است چه تأثیری در پیشرفت ورزشی و توانمندسازی می تواند برجای بگذارد؟
۲- سامان یافتگی فکری و هدفمندی رفتاری مربی چه تأثیری در تعادل شخصیت متربی برجای می گذارد؟
۳- برای تمرکز قوای فکری چگونه می توان از نشانه های وحدت برای عبور از کثرت الهام گرفت. از آیه ۱۹۰ سوره آل عمران چه بهره ای در این زمینه می توان برد؟